3rd pov"جونگ کوک تو پسر ارومی بودی ، انتظار هر کسیو داشتم ک دعوا راه بندازه الا تو!"
"بزارین اولیاتون بیاد میدونم باهاتون چیکار کنم تا یاد بگیری مدرسه من جای این کارا نیست"
در با ضرب باز شد و جنی و جیسو داخل اومدن.
"خانم کیم! چی باعث شده ک اینجا بیاین؟!" مدیر مدرسه ، اقای وانگ ، درحالی ک تعظیم میکرد گفت.
جنی چند قدم بهش نزدیک تر شد و درست روبروش ایستاد. چند ثانیه به چشماش خیره شد و بعد سیلی محکمی به اقای مدیر زد. با اینکه سیلی به اقای وانگ زده شده بود اما از صدایی ک تولید کرد و چهره اقای وانگ افراد داخل اتاق مطمئن بودن که سیلی سخت و دردناکی بوده.
"خ-خانم..!"
"3 دقیقه بهت فرصت میدم ک توضیح بدی اینجا چه خبره"
"ب-بله. جئون جونگ کوک به صورت دنیل پارک مشت زده و باعث ایجاد دعوا شده خانم"
"و ایا تو از جئون جونگ کوک پرسیدی ک چرا این کارو کرده؟!" جنی چونه اقای وانگ ک دو زانو روی زمین نشسته بودو توی دستش گرفت.
"ن-نه!!"
"درسته نکردی ولی محکومش کردی. تو حتی یک درصد به این فکر نکردی که ممکنه جئون بی گناه باشه نه؟ بازم نه. چرا؟ چون تو ادم بی خاصیتی هستی"
جنی به سمت جیسو چرخید.
"بچه هارو ببر بیرون ، ببرشون به اتاقم منم یکم دیگه میام"چشم جنی به لیسای لرزون افتاد. دوست نداشت بچه هارو بترسونه اما انگار با همین کار کوچیکش این کارو کرده بود.
بعد از رفتن بچه ها همراه با جیسو ، جنی نفسی عمیق کشید و به سمت مرد میانسال چرخید.
"اینجا من بهت حقوق میدادم و همه چیز برات
عالی بود اما تو چیکار کردی؟ رفتیو به رقیبم کمک کردی. خب حالا خودت بگو تاوان کسی که به من خیانت میکنه چیه؟ خودت که خوب دیده بودی کسایی که به من خیانت میکنن چی سرشون میاد درست میگم؟""معذرت میخوام خانم. خواهش میکنم به من رحم کنین. من زن و بچه دارم. لطفا لطفا ازم بگذرین"
جنی خنده ای سر داد.
"ای مردک بی چاره!"گوشیشو در اورد و همزمان چاقوییو از تو کیفش برداشت.
"بیاین"سمت مرد رفت و چاقورو مستقیم توی کتفش فرو کرد جوری ک مطمئن بود نمیمیره
چون اون ادم نمیکشت!"و توی عوضی حتی سعی کردی که جونگ کوکو اذیت کنی در حالی ک تو میدونستی اون چقدر برای من مهمه! تو میدونستی جونگ کوک پسر عمویه منه اما تو عوض اینکه از کسی که بی گناه دفاع کنی از پسر دشمن من دفاع کردی!!"
چاقورو توی کتفس بیشتر فرو کردو چرخوندتش تا درد بیشتریو حس کنه.
"قربان"
YOU ARE READING
Deception
Fanfiction'فریب' تو دنیایی که همه مشغول فریب همدیگه هستن چجوری باید اعتماد کرد؟ دشمن همیشه در تلاشه که جایی بهت زخم بزنه اما همیشه که زخم زدن کار دشمن نیست گاهی از نزدیک ترین ادم زندگیت زخم میخوری و اونجاست که با خودت میگی چرا من؟ کدوم کارم اشتباه بوده؟ ولی...