part3

1.5K 160 15
                                        

یونگی pov
بازی بدی رو شروع کردی امگا با خودم زیر لب زمزمه کردم همین که وارد کلاس شدم رفتم سمتش با دوستاش در حال زر زدن بود وقتی رفتم با یه لبخند ملیح که بیشتر شبیه لبخنده شیطانی بود بهم نگاه کرد و گفت
جیمین: اوه سلام یونگی شی چیزی شده؟
یقه شو گرفتم و کشیدمش بالا
تو موجود پست یه امگایه احمق منو چی فرض کردی به چه جرئتی منو قال گذاشتی
چشماشو نمایشی گشاد کرد و گفت باهات قرار داشتم راستش باید میرفتم خونه شماره تو نداشتم و نتونستم بهت خبر بدم
(از این به بعد پارتای یونگی با_و جیمین با~نشون داده میشه)
_فک کردی برام مهمه اوه و به عنوان هدیه معذرت خواهیت اینو ازت قبول میکنم صورتشو گاز گرفتم بله جلوی همه لپ سمت راست پارک جیمین امگای محبوب مدرسه جلوی چشمای گرد و متعجب جونگ کوک و همه ی بچه ها اون از درد جیغ ناهنجاری کشید وای دلم خنک شد فکرشو بکن در آوردن جیغ یه موجود غیر قابل تحمل چقدر لذت بخشه امشب سرمو راحت روی بالش می‌زارم بدون هیچ فکر مزاحمی یقشو ول کردم و یه چشمک به صورت در هم و پر از دردش زدمو رفتم وای چقدر خوب بود
تهیونگ pov
واقعا روز عجیبیه اولش برای اولین بار دیر اومدم مدرسه چون کل شب فکرم با حرفهای جئون مشغول بود و تا دیر وقت نتونستم بخوابم بعدش معاون مدیر کلی سرم غر زد با اون صدای عجیب غریبش صداش یه چیزی بین صدای یه مرد و یه زن تن صداشو یکم نازک می‌کنه و کلمه ها را کش میده واقعا شبیه یه روباهه مکاره  یه امگا ی حیله گر که مطمئنم به جای گرگ اون یه مار درون داره و بعدشم مهم ترین و جنجالی ترین خبر امروز دوست پسر جئون پارک جیمینو بوسید جئون  با دهن باز بهشون نگاه میکرد چرا کاری نمی‌کرد فقط رایحش کمی تلخ شده بود دیگه چیزی ازش حس نمیشد تازه چرا یه امگا باید یه امگای دیگرو ببوسه؟جالبه دوست پسر جئون با یه لبخند گنده اومد سمتش و رفتن نشستن سر جاشون صورت پارک جیمین دیدنی بود یه طرف لپش قرمز شده بود و دندوناشو محکم بهم فشار میداد اینجا چه خبره واقعا چرا جئون  انقد بیخیاله چرا پارک جیمین داره با چشماش مینو میخوره آه مغزم دیگه نمیکشه معلم ریاضی وارد کلاس شد یه خانم قد بلند که یه بتای خوشگله
معلم:بچه ها نتیجه این امتحانتون افتضاح بود جئون از تو دیگه واقعا انتظار نداشتم در واقع عملکرد همه به جز کیم تهیونگ افتضاح بود
بالا ترین نمره کلاس 88 کیم تهیونگ
جئون جونگ کوک73
  پارک جیمین71
لی مینا72
و پایین ترینا مثل همیشه
کیم یونا با21
جانگ هوسوک با11
و تبریک مین یونگی از همه کمتر شدی با نمره ی1
یونگی: ممنون خانم
و همه زدن زیر خنده
جونگ کوک pov

امروز واقعا روز گوهیه ریدم اولش که فهمیدم پارک جیمین شیطان جفت هیونگ احمقمه و بعدشم نمره ریاضیم از 100و 99به 73کاهش پیدا کرده و همچنان کیم ازم جلوتره این خیلی مسخرست زنگ که خورد بدون توجه به هیونگم بلند شدمو سمت حیاط رفتم نیاز به یه هواخوری و یه نخ سیگار داشت خرخرمو میجویید پشت مدرسه بهترین مخفیگاه برای سیگار کشیدنه البته که من هیچوقت فکرشم نمی کردم کیم تهیونگو امگای احمق و سر به زیرو اونجا در حال سیگار کشیدن ببینم تازه رایحشم فاکینگ آروم و سافت بود سنگینی نگاهمو رو خودش حس کرد و سریع سیگارو رو زمین انداخت و به تته پته افتاد
تهیونگ:اهم جونگ کوک شی هاهاها م---ن مممن باید برم خدافظ میخواست فرار کنه که یقشو از پشت گرفتم و کشیدمش عقب و اونم خورد به دیوار
(دوباره به همون منوال جونگ کوک_ته+)
_اینجا چه غلطی می‌کنی امگا سیگار میکشی
+نههه نه من مممن هاها فقط داشتم هیچی ولم کن آلفا
پوزخندی روی لبام شکل گرفت
_من مسخرت نیستم کیم احمق تو اولین امگای سیگاری هستی که تا به حال دیدم واقعا یه اعجوبه ای
لبخندی به شکل یه مربع احمقانه زد و ازم فاصله گرفت و رو به روم وایساد
+پس بیا سختش نکنیم آلفا منم بیشتر نقش بازی نمی‌کنم به هر حال دیدیم آره من سیگار میکشم تقریبا از زمان راهنماییه که این کارو میکنم از سال اولش و تا حالا گیر نیفتادم‌ واقعا باید بهت مدال بدن آلفا
_چه زود صمیمی میشی و این اصلا به مزاق من خوش نمیاد امگا یعنی اگه مدیر مدرسه یا والدینت بفهمن چی میگن
+آلفا ب..بین به کسی چیزی نگو خونوادم واقعا سخت گیرن این تنها کاریه که بهم آرامش میده لطفاً آلفا
_شونه ای بالا انداختم و سیگارمو تو دهنم گذاشتمو و منتظر بهش نگاه کردم که فهمید و با یه فندک با طرح رز و شامپاین روشنش کرد باید اعتراف کنم سلیقش خوبه تازه سیگارشم از مارک من بود 
+به کسی نمیگی آلفا
با چشمای درشت شده و مملواز معصومیت  یهویی بهم زل زد گرگ احمقم از این کارش خوشش اومده بود و می‌خواست هرچی این امگا ازش میخواد و بهش بده
_بباشه احمق به کسی نمیگم
یه لبخند لبخند مربعی رو صورتش نقش بست
+ممنون آلفا
لعنتی به خودمو گرگم فرستادم که حسابی گیجم کرده بود لعنت بهش من با خودم و گرگم درگیر بودم و متوجه نشدم امگا کنارم وایساده و واسه خودش یه نخ سیگار روشن کرده و داره می‌کشه چیزی نگفتم به نظرم سکوتمون از هر حرفی بهتر بود ولی انگار از نظر اون اینطور نبود
+به خاط....ر ب خاطره اهم دوست پسرت متاسفم
_چی؟
با تعجب بهش زل زدم
+آمم دوست پسرت یعنی امگات امروز پارک جیمین رو جلوی چشمات بوسید نگو با اینکه با چشمای خودت دیدی هنوزم نمیتونی باورش کنی
االبته به من ربطی نداره ببخشید
_تو احمقی یه احمق کصمغز واقعی
یک اون پارکو نبوسید و گونشو گاز گرفت چون جفتشه و به من ربطی نداره دو اون یه آلفای غالبه و امگا نیست و سه و مهم تر از همه‌ی اینا اون هیونگمه حرف دهنتو بفهم
+هه...هه...معذرت می‌خوام آلفا من فکر کردم امگاست و جفت توئه واقعا احقم
سیگارمو انداختم رو زمین و با یه نگاه آخر به اون امگا و تکون دادن سرم به نشونه ی واقعا برات متاسفم از اونجا رفتم
تهیونگ pov
جونگ کوک جفتی و یا دوست پسری نداره نمی‌دونم ولی این باعث خوشحالیمه تازه گفت رازمو نگه میداره و امروزم حداقل باهام یکم بیشتر حرف زده بود و کنارم وایساده بود امیدوارم هر روز انقد خوب باشه

your my everythingNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ