جیمین pov
اعصابم این چند روزه واقعا ریده ست توش تنها اتفاق خوبی که افتاد این بود پدرم انقدر خوشحال شد که تو المپیاد ریاضی قبول شدم برام یه ماشین مدل بالا خرید و گفت اگه اول بشم می تونم بمونم ولی خب من جرئت نداشتم ماشین و بردارم و ببرم مدرسه یه جورایی از تهیونگ خجالت می کشیدم خودمم نمی دونم چرا ولی به جای اینکه برای بی توجهی یونگی ناراحت باشم بیشتر به خاطر اینکه تهیونگ کلا با یه نگاهی که تا به حال به هیچکس نداشت بهم نگاه میکرد با تأسف و نفرت من به نفرت همه عادت دارم حتی به نفرت جفتم ولی بازم با اینکه اونقدر اذیتش کرده بودم ولی اون هیچوقت بهم اونطور نگاه نمیکرد به ضربه ای که به شونم خورد از تو فکر در اومدم و با یه قیافه زار تر از خودم روبرو شدم
#جیمین چیکار کنم واقعا اون...اون...اون خیلی چندش و خنگ و نچسبه ازش متنفرم
(:ببین اون دوستمه و یه زمانی کراشم بود از برادر جئون خیلی بهتره جذابم که هست تازه سهونی خیلیم باهوشه
با یه حالت زشت و کج کردن صورتش ادامو در آورد
# سهونی خیلیم باهوشه خب اگه انقد خوبه تو باهاش ازدواج کن خیلیم بهم میاید اونوقت اونم تو نقشه های شیطانیت همراهیت میکنه
):من به جفت دوستم چشم ندارم جفت خودمو نمی تونم نگه دارم اونوقت به نظرت کس دیگه ای میتونه تحملم کنه
#هاه اون انقد خنگه که با لمس کردنم نفهمید من جفت لعنتیشم چیکار کنم
(:باهاش حرف بزن
# اگه انقد راحته تو چرا با یونگی حرف نمی زنی تازه من جیهیونو دوست دارم
(:بس کن جدیم خودم کم بدبختی ندارم الان به سهونی زنگ میزنم بیاد باهاش حرف بزن و داداش جئونو فراموش کن اونقدر که تو تلاش کردی بهت نگاه کنه ولی اون حتی تورو به تخمش نگرفت تهیونگ برای اون جئون تخسه تلاش نکرد
بعدم گوشیو برداشتم و با سهون تماس گرفتم
(:سریع بیا سلف نهار خوری نپرس چرا و برای چی فقط بیا
بعد از دو دقیقه سهون اومد
&هی مینی و دوست اخموش چطورید
(: خوبم توام انگار خیلی حالت خوبه
جیهون pov
اون آلفای گنده بک با اون قیافه ی رو اعصابش مثل یه امگای ذوق زده اومد نشست کنار جیمین و شروع کرد به پر حرفی با شنیدن حرفاش حس میکردم دارم از حسادت و عصبانیت می ترکم من اینجا دارم دیوونه میشم اونوقت این عوضی
&وای جیمین میدونی بعد قبول کرد باهام بیاد به یه دیت باورت میشه جونگیون قبول کرد
(:سهونی متاسفم که باید بزنم تو ذوقت ولی تو نمی تونی با جونگیون قرار بزاری

BẠN ĐANG ĐỌC
your my everything
Lãng mạnkookv اونجا بود که فهمیدم اون هیچوقت به کسی مثل من به عنوان جفت فکر نمیکنه اینو اون پوزخند روی صورتش به خوبی نشون میداد yoonmin برو یه نگاهی تو آینه بنداز یونگی تو نه تنها شبیه یه آلفای غالب نیستی بیشتر شبیه یه امگای احمقی آخه کدوم آلفای فاکی موهاش...