یونگی pov
باید یه کاری بکنم من نمی خوام جفتم مافیا باشه
با گذشتن یه فکر عالی به ذهنم به هوش قویم پی بردم اون رماله آهان همون میرم پیشش حتما میتونه یه کاری کنه جیمین آدم خوبی بشه
با عجله بلند شدم و رفتم پیش تهیونگ به زور دستشو از تو دست جیمین در آوردم و با خودم کشوندمش یه گوشه تو حیاط
+هیونگ دستمو ول کن شکستیش
•••ببین ته به کمکت نیاز دارم خیلی مهمه موضوع مرگ و زندگیه
+چی شده هیونگ نکنه داری می میری وای الهه ی ماه اگه می دونستم انقد زود جواب دعاهامو میدی یه چیز دیگه اونموقع ها ازت می خواستم
•••چی
+هیچی هیونگی چی شده
•••اوکی ببین من می‌خوام برم پیش همون رماله که با جیمین رفته بودی و ازش بخوام که چه می‌دونم کاری کنه جیمین یه آدم معمولی یا مهربون بشه مثل طبیعت یه امگا لطافت داشته باشه لطفاً
+نه هیونگ من ترجیح میدم همینطوری که سرنوشت هست توش تغییری به وجود نیاد
•••ببین تهیونگ من باید تا آخر عمر باهاش زندگی کنم اگه توام اون صداهای تو شکنجه گاهو می شنیدی حتما می ترسیدی لطفاً تهیونگ
+ولی....
•••ببین اون کوکو مثل خودش می کنه جونگ کوک همین حالاشم یه آلفای خشنه اگه از جیمین تقلید کنه و اونو الگوش بزاره کار توام تمومه پس باهام همکاری کن
+ب...باشه هیونگ
•••آفرین بعد از مدرسه می بینمت
+ب..باشه
تهیونگ pov
وقتی با هیونگ وارد کلاس شدیم موهامو بهم ریخت و بهم یه لبخند قشنگ زد و رفت سرجاش ولی بازم بنظرم کارش درست نبود هیونگ متوجه نبود ولی اونم داشت اشتباه جیمین و مرتکب می شد
_الان باید به جفت خودم حسودیم بشه
):این خیلی مشکوکه
وقتی رفتم سرجام متوجه نگاه عجیب کوک و جیمین رو خودم شدم
+چی...چ.چیه
_از کی تا حالا با یونگی صمیمی شدی
):دقیقا باهات چیکار داشت
+به ...به شما چه تازه کوکی مگه هیونگ نگفت دیگه حق نداری با جیمین حرف بزنی برگرد سر جات لطفاً وگرنه....
_وگرنه چی میری چغلی می کنی عوضی
+چی
):دقیقا
+هیونننگ
وقتی هیونگو صدا زدم جونگ کوک به سرعت فرار کرد و رفت منم پشت چشمی برای جیمین نازک کردم
یعنی مورد علاقه بودن یونگی هیونگ انقد حال میده
ESTÁS LEYENDO
your my everything
Romancekookv اونجا بود که فهمیدم اون هیچوقت به کسی مثل من به عنوان جفت فکر نمیکنه اینو اون پوزخند روی صورتش به خوبی نشون میداد yoonmin برو یه نگاهی تو آینه بنداز یونگی تو نه تنها شبیه یه آلفای غالب نیستی بیشتر شبیه یه امگای احمقی آخه کدوم آلفای فاکی موهاش...
