تهیونگ pov
به جیمین قول دادم کاری کنم که آدم بهتری بشه اونم قول داد تلاش میکنه
#هه مسخرست عمرا اگه این آدم خوبی بشه الکی خودتو خسته نکن ته بهتره ولش کنی به حال خودش
(:خفه شو جیهون چیکار کنم ته ته هر کاری بگی میکنم
+کنار مدرسمون یه مهد کودکه که یه بچه هست من خیلی دوسش دارم و با هم دوستیم نظرت چیه برای قدم اول با یه بچه دوست شی
#هه بی صبرانه منتظرم ببینم چیکار میکنی جیمین
):حالا می بینی احمق بچه ها عاشق منن
+خب بریم
جلوی مهد کودک رفتیم منتظر ری وون شدم خیلی هیجان داشتم قراره بعد دو ماه ببینمش و دوستامو بهش معرفی کنم بلاخره ری وون اومد بیرون و وقتی منو دید دوید سمتم و پامو بغل کرد
@اوپا
+چطوری وونی
@حالا که تورو دیدم عالی
+خوبه میخوام دوستامو بهت معرفی کنم ببین این جیهونه
به جیهون تعظیم کرد جیهونم خم شد و موهاشو ناز کرد
#سلام خوشگل خانم
@سلام
جیمین pov
وقتی نگاه همه سمت من برگشت
اون دختره کوتوله ی بی دندون و با اون موهای صورتی مسخره ی زشتش و عینکی که از کل صورتش بزرگتر بود و صورت پر از کک و مکش که عرق کرده بود بهم زل زده بود با انزجار خودمو عقب کشیدم و لبخند زدم): سلام کپک کوچولو
دختره عین احمقا بهم نگاه میکرد و یهو شروع به گریه کرد
تهیونگ سریع بغلش کرد
+ببخشید وونی جیمینی منظوری نداشته نمی خواست ناراحتت کنه
@هیونگی این دوستت خیلی ترسناکه بهش بگو اونطوری نگام نکنه و لبخند نزنه من از لبخندش می ترسم
سریع لبخندمو جمع کردم و به جیهونی که به زور جلوی خندشو گرفته بود چشم غره رفتم
):لبخند من از صورت تو که ترسناکتر نیست مطمئنم بچه های دیگه حتی نگاتم نمی کنن کپک خانم
گریه های دختره شدید تر شد و مامانش سریع سمتش دوید و بعد از یه چشم غره ی حسابی به ما دختر زشتشو برداشت و رفت
+جیمیننن
):معذرت میخوام یهو کنترلمو از دست دادم
#بهت که گفته بودم
+خب نباید ناامید بشیم خیلیا هستن که با بچه ها کنار نمیان نظرت چیه بریم یه سر به یه کافه ی گربه که این نزدیکیاست بزنیم

VOCÊ ESTÁ LENDO
your my everything
Romancekookv اونجا بود که فهمیدم اون هیچوقت به کسی مثل من به عنوان جفت فکر نمیکنه اینو اون پوزخند روی صورتش به خوبی نشون میداد yoonmin برو یه نگاهی تو آینه بنداز یونگی تو نه تنها شبیه یه آلفای غالب نیستی بیشتر شبیه یه امگای احمقی آخه کدوم آلفای فاکی موهاش...