My Savior or My Killer? (KookMin)

259 46 29
                                    

سناریو
کوکمین
دزد دریایی، تاریخی، سفر در زمان

سناریوکوکمیندزد دریایی، تاریخی، سفر در زمان

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگکوک ترس رو توی تک تک اجزای بدنش حس میکرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگکوک ترس رو توی تک تک اجزای بدنش حس میکرد. زمانی که کشتی غرق شد و اون تنها و بدون هیچ تجهیزاتی وسط اقیانوس گیر افتاد؛ فکر میکرد دیگه باید با دنیا خداحافظی کنه.

برای ساعت‌ها، فقط با یک تیوپ نارنجی رنگ روی آب شناور مونده بود و اگر به واسطه‌ی شغلش مدام با کشتی با کشتی سفر نمی‌کرد، قطعا تا الان دریازدگی باعث از حال رفتن و حتی غرق شدنش شده بود.

خوش شانس بود که این اتفاق نیوفتاد. درمورد خیلی اتفاق‌ها خوش شانس بود اما مطمئن نبود پیدا شدن کشتی‌ای به سیاهی شب و طنابی که براش به پایین فرستاده شد هم نشونه‌ی خوش شانسیش بود یا نه!

با همه‌ی کشتی‌هایی که دیده بود فرق میکرد. قدیمی بود و از پایین میتونست ببینه که با بادبان هدایت میشه. این مدل کشتی‌ها نباید فقط توی فیلم‌ها پیدا بشن؟!

به هرحال؛ جونگکوک هرجور که بهش فکر میکرد، وارد اون کشتی شدن قطعا بدتر از بخاطر تشنگی و گرسنگی مردن یا غذای کوسه‌ها شدن نبود.

اما موقعی فهمید اشتباه میکرده که دیگه دیر شده بود. خدمه‌ی کشتی که لباس‌های قدیمی و عجیبی به تن داشتن، به سمتش حمله‌ور شدن و چند دقیقه بعد، جونگکوک با دست‌های بسته کف کشتی و روی زانوهاش بود.

OneShot Collection | VminkookWhere stories live. Discover now