کانسپت
کوکمین
خونآشامی+ "کارت عالی بود!"
مرد مو نقرهای با انداختن دستش دور گردن پسر، با پوزخندی روی لباش گفت.
جونگکوک پرسید: "حالا چی؟"
به دست آغشته به خون جیمین نگاه کرد و بعد دوباره نگاهش رو به جنازهای که جلوی پاش افتاده بود برگردوند.
+ "حالا توام جزوی از مایی!"
اگر قبل از این اتفاق بود، لحن خونسرد و طعنهآمیز مو نقرهای لرزه به تن جونگکوک مینداخت اما حالا دیگه اینطور نبود. حالا کار از کار گذشته و جونگکوک هم عضوی از گروه بود.
جیمین از اینکه جونگکوک آرومه و برعکس نفرات قبلی، دچار شوک نشده و ضربان قلبش بالا نرفته، احساس غرور خاصی میکرد.
خودش این پسر رو برای تبدیل کردن انتخاب کرده بود. با همون نگاه اول، پتانسیل بالایی توی جونگکوک دید و تصمیمش رو هم زود گرفت.
حالا اون پسر اولین قربانیش رو جلوی چشمهای جیمین به قتل رسونده و به بهترین شکل ممکن خونش رو مکیده بود.
به پسر نگاه کرد و دوباره یک تصمیم یهویی گرفت. دستش رو بالا آورد، سر جونگکوک رو تو همون فاصله به سمت خودش برگردوند و لبهاشونو به هم رسوند.
بوسهاش خیلی زود دو طرفه شد و جونگکوک هم با حالت مسخ شده، جیمین رو بوسید. بخش زیادی از خون روی لبها و چونهاش توسط جیمین لیسیده شد.
مو نقرهای بعد از یک دقیقه بوسه رو قطع کرد و با پوزخندِ همیشگی روی لبش گفت.
+ "تو دیگه یه خوناشام معمولی نیستی جونگکوک! بهت این افتخارو میدم که معشوقهام باشی."
.
.
.
- Fika
YOU ARE READING
OneShot Collection | Vminkook
Randomکالکشن وانشات و سناریو از کاپل های ویکوکمین (Kookmin - Vmin - Vkook) شامل اسمات 🔞 و غیر اسمات در ژانرهای مختلف.