9
نشسته بودم و با خودم فکر میکردم که در باز شد اولش فکر کردم که فلیکسه ولی اون نبود
_جه مین شی ؟؟ چه کمکی میتونم بهتون کنم؟؟
جه مین :ماله من باش
_چیی؟؟؟؟؟درو قفل کرد و بهم حمله ور شد رویه تخت هولم داد و شروع کرد مکیدن گردنم
سعی کردم هولش بدم ولی نمیشد هرچقد میتونستم جیغ کشیدم اما چون همه دور بودن هیچکس صدامو نمیشنید_کمکککک... ولم کنمم کمککک...اربابببب .... فلیکسسس
جه مین :هیچکس صداتو نمیشنوه بیبی
_ولم کن عوضیی
از گردنم دست برداشت و رفت سمت شکمم
_اخخ ولم کننن
÷جیسونگ ... جیسونگ خوبی؟؟؟ جیسونگ چی شده؟؟فلیکس هی به در میزد و سعی میکرد درو باز کنه ولی نمیتونست
_کمککک فلیکسسس
÷جی...ولمم.... کن
صدایه فلیکس دیگه نمیومددد
زیره این عوضی داشتم خفه میشدم
.
.
نویسنده ویو:یونگ وقتی رفت دنبال جه مین فلیکسو دید که داره مزاحم کاره جه مین میشه رفت پیشش و از دهنش گرفت و کشیدتش تو یکی از اتاقا...
÷ولم کن عوضی شما کی هستیدد
یونگ:هه ما همدستایه دشمن باند دِویلیم.. ینی دشمن خونی لی مینهو، هوانگ هیونجین، بنگ چان و سعو چانگبین
÷تقصیر ما چیههه... ولم کنننجه مین :داد نزن عوضیی میدونی تقصیره شما چیه؟؟
چون شما نقطه ضعف لی مینهو و هوانگ هیونجین هستید.. دو عضو اصلی و رییس باند..باید اونارو از طریق شما بکشیم÷عوضی ما برایه چی باید نقطه ضعف اونا باشیم ما فقط بردشونیم..چیکار داری میکنی ولم کننن
.
.
.
مینهو وقتی دید از اون دوتا خبری نیست پاشد همه جایه عمارتو گشت و اخر رفت به طبقه بالا..
یه صدا توجهشو جلب کرد.. اون صدایه جیسونگ نبود؟
پا تند کرد و رسید به در اتاق شروع کرد به داد زدن و سعی کرد درو بشکونه+جیسونگگ... جه مینن شما اینجاییدد
_مین... کمککک.. کم...کک
جه مین:خفه شو عوضیهمه با صدایه مینهو به طبقه بالا رفتن...
÷هی فلیکس کجاس
هیونجین دره اتاق بغلی رو شکوند و با فلیکس که سعی میکنه از دست یونگ فرار کنه مواجه شد
سمتشون رفت و یونگو گرفت زیره مشت و لگد..فلیکس گریه میکرد هیونجین یانگو داد دست بادیگاردا تا زندانیش کنن
.
.
مینهو درو شکوند و با جیسونگی که کل صورتش خیس از اشکه مواجه شد... جه مین داشت لباسایه جیسونگو درمیاورد
سمتش رفت و شروع کرد به زدن جه مین+عوضیی چطور جرعت میکنی به اموال من دست درازی کنییی
جه مین : یه روز.. جیسونگو.. ماله خودم.. میکنم..
و زود فرار کرد•هی.. تو خوبی؟؟
+برید بیرون
مینهو همه رو از اتاق بیرون کرد و شروع کرد به زدن جیسونگ...تویه اتاق بغلی هم هیونجین داشت فلیکسو میزد
تقصیر اون دو دوست چی بود وقتی اون دوتا میخواستن بهشون تجاوز کنن؟
.
.
.

ESTÁS LEYENDO
A love that started with pain..🖤🔥 /..عشقی که با درد شروع شد
Poesía( تکمیل شده) جیسونگ پسری که پدرش تویه قمار سرش شرط بندی کرده بود و باخته بود. باید وسایلشو جم میکرد و به خونه یه اون غریبه میرفت... به گفته هایه پدرش اون قریبه خوده شیطانه.. اما کی میدونه شاید تویه اون خونه دوست بچگیش رو ببینه.. شاید تویه اون خونه...