~PART2

584 100 41
                                    

بی اهمیت ازش عبور کرد
از ی لیوان آب بی نصیب موند چون خبری از منشی چوی نبود
از پشت میزش بلند شد سمت رگال رفت با برداشتن کتش از کنار سو گذشت
کیونگ دست از ناز کردن بی خود لودگی های مسخرش برداشت

_هی جیممم کجا میری
نمیتونی از زیر مهمونی در بری

جیمین بی تفاوت دستشو وارد جیب شلوارش کرد

_میتونم ب ی رستوران دعوتت کنم شامو کنار هم بگذرونیم ولی عمرا پامو داخل اون بارای مزخرفی ک عضوشونی نمیزارم
بنظر من توهم نرو جون بعدش سوهو با چوب باسنتو "خوشفرم" میکنه

از کلمه باسن کرک و پر سو ریخت
دوست مُبادی آدابش الان از کلمه بی ادبی اونم تو مکان اداری با دیسبلین بالا استفاده کرده بود
چ بلایی سر جیم عزیزش اومده بود؟!
منشی چوی با لیوان آب جلوی جیمین ایستاد
دست جیمین ب نشونه اینکه دیگه نیازی ب لیوان آب نداره جلوش گرفت

_میتونی بری منشی چوی
فردا قرداد رو ب شرکت کیم برسون
جلسه دوم رو هم باهاشون تنظیم کن
قبل از رفتنت پرونده های امروز رو ب بایگانی تحویل بده
هفته بعدم فایل حسابداری ماه سر میزم باشه

_چشم قربان
شب خوبی داشته باشین

سری برای منشی تکون داد و راه خروج شرکت رو در پیش گرفت
جی هیون در کنار ماشین حاضر و آماده ایستاده بود
تا رو ب روی جی هیون قدم برداشت

_امشب خودم بر میگردم هیون
خودتو برسون ب خانواده‌ات

هیون از محبت جیمین لبخند گرمی بهش تحویل داد و جلوش تعظیم کرد

_ممنونم آقای پارک

ریموت ماشین بین دست دراز شده ب سمت کیونگ نشست و رفتنشو تماشا کرد
دست چپشو از توی جیب شلوارش بیرون کشید

_خب چیکار میکنی کیونگ
ی شام ب عوان مهمونی
یا بار و تنهایی و سو و چوب؟!

تک خندی زد

_واقعا تو الان داری درمورد جوب و باسنو این چیزا حرف میزنی یا توسط پرتاب خودکار تو ضربه مغزی شدم؟

شونه‌ایی بالا انداختم

_شب بخیر دو کیونگ سو

قبل از اقدام ب فرار جیمین بازوشو چسبید
هر فرصتی برای بیرون کشوندن جیمین از گوشه تنهاییشو طلایی میشمرد

_یاااااا پارک جیمیننن
من ب رستوران و ی شام مفتضح هم کنار توی بپیچون راضی هم
از خرس کندن ی مو هم غنیمته

جیم بازوشو از دستش نرم بیرون کشید

_خب قهرمان مو کن سوارشو ک خیلی گشنمه
تو ک دلت نمیخواد تاوان گشنگی من جاموندن تو باشه؟!

_هرگززز

ب صندلی کمک راننده اشاره کرد و ماشینو برای پشت فرمون نشستن دور زد
.
.
.
.
.


 FALL / سقوطWhere stories live. Discover now