~PART17

420 79 161
                                    

اخمی از بی ادبی و پرو بودن یونگی روی صورتش نشست
گرگش ب تکاپو افتاده بود و تنش و اضطراب درونی جیمین رو محیا میکرد
میتونست گرگشو ببینه...
عصبی و طلبکار منتظر بود صدای جیمین رو بشنوه و تا ب روش خودش تنبیه سفت و سختی براش تایین کنه

_ب تو ربطی داره؟!

صدای پوزخند یونگی توی اتاق مدیریت پیچید
از آثار سیب فقط شاخه‌اش مونده بود
بلند شد و سمت سطل گوشه‌ی اتاق رفت و شاخه رو توش انداخت
از کنار دیوار گرفت و خودشو ب لوح های تقدیر و مدارک دانشگاهی و مجوز های اقتصادی جیمین رسوند

_بتای اول کره

دستشو پشتش گره زد و سمت جیمینی برگشت ک هیچ آثار احساسات منفی و مثبتی رو نمیشد از چهرش دریافت کرد

_ب من ربطی نداره؟!
جیمین بیا سر این مسئله ک چقدر بهم مربوطیم بحث نکنیم
برای فرار از واقعیت لازم نیست خودتو ب اون راه بزنی
حاضرم شرط ببندم انقدر ک ب من نزدیکی ب اون س آلفا فاکی ک براشون سوگند خوردی نزدیک نیستی...!

لرز نامحسوسی از تن جیم رد شد و پوست بدنشو دون دون کرد
گرگش بخاطر دریافت پراکنده‌ی امواج احساساتی ک گرگ یونگی تجربه میکرد و سعی داشت ب جیمین نشونشون بده حراسون بود
حواسشو از گرگ خودش پرت کرد و سعی کرد با لحنی ک یونگی جوابشو میده باهاش ارتباط برقرار کنه

_ از اونجایی ک غیر رسمی باهام صحبت میکنی منم با لحن خودت جوابتو میدم...
چی میخوای؟!

_این شد ی حرفی...!

با زبونش لبای صورتی رنگشو براق کرد

_من دو روز دیگه مسابقه دارم

_ب سلامتی
موفق باشی!!!
فقط اومده بودی همینو بگی؟!

یون لبشو کج کرد...و نگاهش با تمسخر جیمینو وجب زد

_تو چجور نابغه‌ایی هستی آخه؟!!

جیمین نابغه ک بود ولی دلیلی نمیدید چون منظور آلفای گستاخ رو ب روشو متوجه شده ب روش بیاره
چشماشو برای یونگی تو حدقه چرخوند

_اگر اومدی با حرفای بی خود اعصابمو خورد کنی باید بگم همین ک پسر جائه‌ایی خودش کمکه
پس لطفا راهتو بکش و برووو
وقت منم با حرفای بی سر و ته ...و حق ب جانبت نگیر

یون با اینکه تا اینجا اومده بود
اما قصد داشت غرورشو نگه داره و جیمین رو ب چالش بکشه و درخواست خودشو از زبون جیمین بشنوه و درجا قبولش کنه اما الان تصوراتش برعکس شده بود
ن تنها جیمین رو ب چالش نکشیده بود ک انگار داشت موجبات عصبی شدن اون امگای بتا نمارو فراهم میکرد
نمیخواست این فرصت رو از دست بده
پدرشو نپیچونده بود ...حرصشو توی خودش حفظ نکرده بود ...ک ب مسابقه گند بزنه
حاضر بود همین غروری هم ک تا اینجا حفظ کرده رو فدای مسابقه کنه

 FALL / سقوطWhere stories live. Discover now