«به گرمی یک اشتباه|چانبک»

75 11 7
                                    

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


سیگارش رو از لای لب هاش برداشت و پک عمیقی که گرفته بود رو به بیرون فرستاد.دود غلیظ که دیدش رو تار کرد، چشم هاش رو با ارامش بست وسرش رو عقب داد . اه نسبتا بلندی از لای لب هاش خارج شد و پک بعدی رو عمیق تر گرفت. چشم هاش رو باز کرد و  به اسمون صاف که اروم اروم از لای به لای دود سیگارش ظاهر میشد، خیره موند. اولین بار بود که اسمون رو انقدر صاف و پر از ستاره های براق میدید.

عجیب بود...امشب آسمون خوشحال بنظر میرسید...برخلاف اون که پر از خشم و عصبانیت بود!

دستش رو بالا گرفت و خواست کام دیگه ای از سیگارش بگیره که صدای بلندی اسمش رو صدا زد و به وحشت انداختش

-چان!؟! چانیول ؟!؟!

هول کرده سیگار رو روی زمین انداخت و بعد از خاموش کردنش با پاشنه ی پاش، سریع دستی به سر و وضعش کشید و به سمت پله های درب ورودی دوید.با دیدن برادر بزرگترش که بالای پله ها ایستاده بود، کمی خیالش راحت شد

چان- من اینجام!

با پرخاش توپید

_اونجا چیکار میکنی؟! بیا داخل .پدر میخواد تورو به چند نفر معرفی کنه.

به سرعت سرش رو تکون داد و همین که برادرش به داخل برگشت، لعنتی زیر لب داد. چشم های پر از کلافگیش رو بست و نفسش رو هوف مانند بیرون داد. لعنت به این مهمونی کذایی...واقعا اینجا چه غلطی میکرد!!!

به ناچار کراواتش رو محکم کرد و پله هارو دوتا یکی بالا رفت. با اولین قدمی که به سالن عمارت گذاشت، صدای موسیقی و خند های بی قید و شرطه حضار که پر از دوز و کلک بود ، زیر دلش زد.

با اخم هایی که ناخداگاه در هم گره میخورد، مستقیم به سمت میزی که پدرش و چند نفر دیگه نشسته بودن، پا تند کرد.هنوز چند قدمی به میز مونده بود که برادرش با لبخندی که فقط در این مهمونی ها ازش میدید، نیم خیز شد و بهش اشاره کرد.هم زمان که سر ها به سمتش میچرخید، بلند گفت

-این هم چانیول! بلاخره اومد! اقایون مایلم برادر نابغم رو بهتون معرفی کنم.اون فوق العاده باهوشه و افتخار خانواده ی  ماست!

با لبخندی مصنوعی که بعید میدونست کسی متوجه ی معنی پشتش نشده باشه، جلو تر رفت و کنار برادرش ایستاد.بعد از نیم نگاهی به پدرش، به افراد دور میز  تعظیمی کرد و به ارومی گفت

«سناریو کیپاپ»Donde viven las historias. Descúbrelo ahora