note8

1K 191 11
                                    

29دسامبر 2011
2012 انگار اشتیاق زیادی واسه اومدن داره...
همه چیز داره به اندازه ی یک سال بزرگ میشه...
چیزی که شامل تحقیرها،نیش و کنایه ها و احتمالا مشکلات و ناراحتی ها هم میشه...
دیروز رفته بودیم اونجا...همون جای همیشگی...
من...گری...جم...رایان...
چهارتا احمق همیشگی...جم با پاول ویلیامز دعواش شده...برای بار هزارم...و اون غول احمق هم ترتیبشو داده...
پریس حق داره...ما احمقیم...جم در برابر پاول مثل یه مورچه در برابر فیل میمونه...اون تمام مدت موهای فنرمانندشو کشید،تمام گلهای جنگل رو کند و فحش داد و جیغ جیغ کرد...اصلا هم خجالت آور نیست!
و چیزی که هست...من...آمبر هالینگتون...16 ساله...حتی یه دوست همجنس خودم ندارم...و هیچ چیز واقعا اهمیتی نداره...نه نه...منظورم یه آهنگ یا چیزی تو این مایه ها نیست...منظورم چیزیه که خودم هم باورش ندارم اما میگم...کی اهمیت میده؟؟
آمبر هالینگتون بیخیال نما :)

AmberWhere stories live. Discover now