note11

873 161 20
                                    

14 فوریه 2012
ممم...تاحالا چیزی راجع به نگاه های گری به پریس بهت گفته بودم؟...اون...خب...یه جور عجیبی بهش نگاه میکنه...و اکثر وقتا یه نیشخند هم گوشه ی لبشه...نمیدونم چرا جدیدا حس میکنم پریس زیاد حرف گری رو وسط میکشه...چرا تاحالا بهش فکر نکرده بودم؟؟لعنتی...گری و پریس خیلی به هم میان...چرا گری باید پریس خوشگل و تودل برو و شیرین رو ول کنه و به من بچسبه؟مطمئنم که هیچ جاذبه ای برای آدمای اطرافم ندارم...هیچ دلیل قانع کننده ای وجود نداره...اصلا...چرا اهمیت میدم؟؟؟ چرا مورد پسند گری قرار گرفتن برام مهمه؟؟ چرا...
دارم حسودی میکنم؟؟؟!!خدای من...!لعنت!چرا گری باید انقدر به پریس لعنتی اهمیت بده؟؟ چرا پریس باید انقدر خوشگل باشه؟؟چرا یه جفت دوقلو باید انقدر باهم تفاوت داشته باشن؟؟چرا من با وجود شباهت نسبیم به مامان اصلا خوشگل نیستم؟؟ چرا موهای من...قرمزه؟؟؟من هیچ کسی رو توی فامیل نمیشناسم که رنگ موهاش حداقل نزدیک به رنگ موهای من باشه!این اصلا عادلانه نیست! چرا ما آدمای بیریخت نمیریم یه گوشه قایم بشیم تا دنیا از شرمون راحت بشه؟؟
آمبر هالینگتون-بدون اعتماد به نفس-زشت-مو هویجی :(
پ.ن:خیلی احمقانست ولی اعتراف میکنم که به نگاه های گری به پریس حسودی میکنم.آ.ه

AmberWhere stories live. Discover now