حرف آخر :]

999 129 95
                                    

آه...هرچی می خواستم بگم یادم رفت!
خب...آمبر تموم شد...می دونم چقدر کم و کاستی داشت...چقدر ایراد و نقص...مرسی یه دنیا که بودین و حمایت کردین :)
این اولین نوشته ام توی فضای مجازی بود و واقعا دلم می خواست بدونم بقیه راجع به نوشته هام چی فکر می کنن...اگه اشکال خاصی دیدین خوشحال میشم بهم بگین تا بتونم رفعش کنم :)

چیزی که هست...تا جایی که من اطلاع دارم قسمت هایی از این داستان-از جمله گری و اتفاقی که توی مدرسه افتاد- واقعیه...
من فکر کردم شاید بشه این ماجرا رو یه جور دیگه- با کلی حذفیات و اضافیات البته :|-تصور کرد و دید...خلاصه قاطیش کردم با داستان اصلی دیگه :دی
اگه خواستین بیشتر راجع بهش بدونین میتونین کتاب "فاجعه در دبیرستان میدل تاون" رو بخونین
گفتم که اگه داستان اصلیو یه جا دیدین نگین آی داد هوار از رو نوشتی :"|
و اینکه تنها منبعی که من داشتم همین کتاب بود و بعضی قسمت هارو واقعا نمیشد تغییر داد.
همینا دیگه...سوالی چیزی بود در خدمتم :)
[لولوفر-چهاردهم سپتامبر 2016]

پ.ن:می خوام بشینم یه گوشه گریه کنم (-_- احساس می کنم بچمو به زور ازم گرفتن :"|
پ.ن2:چرا همه چی انقدر کلیشه ای تموم شد :|

AmberWhere stories live. Discover now