Niall's pov:
دیگه بیشتره این نمیتونم حرفاشو تحمل کنم احساس میکنم معدم داغ کرد
اه نکبت شده
"ددی من واقعا نمیتونم صحبت کنم.من الان خونه نیستم"
گفتمو در حالی که روی دره توالت نشسته بودم عرقمو از پیشونیم پاک کردموست کمی مکث کرد و بعد یک آن منفجر شد
" ببینم جوجه کوچولو فک نمیکنی این چند روز زیادی بهت خوش گذشته؟ میخوای بدونی اگر یکی غیره تو بود تا الان باهاش چیکار کرده بودم؟ تو که نمیخوای همین الان بزنه به سرم؟ "
صداش از خشم خش دار شده بودو این یکم استخونامو به لرزه انداخت
آب دهنمو قورت دادم"ددی باور کنید الان نمیتونم صحبت کنم من الان تو موقعیتش نیستم نظرتون با سکس چت چیه؟اره من باهاتون سکس چت میکنم قول میدم به کیفیت مکالمه باشه رو من ح..."
حرفم تموم نشده بود که در با صداش ترسناکی باز شد
ناخودآگاه موبایلو قطع کردم
این واسم گرون تموم میشه!برگشتم سمت در که ببینم کی میتونه انقد عصبی حرسشو رو در خالی کرده باشه...
هری؟؟؟؟!!!!!
اون...
اون هری بود که صورتش قرمز شده بودو چشماش پره اشک بود!خدای من
احساس کردم دنیا رو سرم خورد شودو با هر قطعش که رو سرم فرود میومد منو بیشترو بیشتر تو زمین فرو میبرد
لعنتی کاش زودتر زمین باز میشدمو منو قورت میداد
"هری" من گفتمو آروم و با تردید به طرفش رفتم
چند قدم عقب تر رفت سرشو با ناباوری تکون داد و با یه حرکت چرخیدو از دستشویی به طرف راهرو نمیه دو قدم برداشت
"هری... هری خواهش میکنم یه دقه صبر کن"
پشت سرش داد زدمو دویدم دنبالش
بهش رسیدم دستشو گرفتمو کشیدمش تو یکی از اتاقا"نایل ولم کن دوست ندارم راجبش چیزی بشنوم" هری عصبی غرید
به حرفش توجه نکردمو درو بستم
کمکش کردم بشینه ولی اون دستمو پس زد
درسته با این حرکتش قلبم فشرده شد ولی کاملا بهش حق میدم... شاید بیشتر از اینا حقمه
بغضمو خفه کردمو نشستم جفتش
"هری تمومش کن ببین چی میگم "
به من اجازه ادامه دادن رو ندادو ارنجشو به زانوش تکیه دادو صورتشو تو دستاش قایم کرد
اون نمیخواد به حرفام گوش بده؛ ولی من باید براش قضیه رو روشن کنم
"هری خواهش میکنم" تاب نیاوردمو چشمام گرم شدن