زنگ خونه به صدا در اومد
چهارنفرمون دورهم جمع شدیم و یه حلقه تشکیل دادیم
" زین لیام نایل شما برید تو اتاق و من میرم به دوستمون خوشامد میگم "
نایل مخالفت کرد " نه هری من باید باشم باید باهاش حرف بزنم "
لیام پرید وسط " آره هری بهتره نایل باشه "
" باشه پس..."
زنگ دو باره دیگه به صدا درومد
" شششت اون پشته در مونده "سریع حلقه رو ترک کردم و دویدم سمت در
به در تکیه دادم و به زینو لیام اشاره کردم برن تو اتاق و نایل پشت ستون قایم بشه تا توی دید نباشه
برگشتم سمت درو صدامو صاف کردم
درو باز کردم
با دیدنش لبخند زورکی زدم" هی کیم "
کیم " های فرفری "
رفتم کنار تا وارد بشه ولی اومد جلو و خواست منو ببوسه
ولی کشیدم کنار که باعث شد از کارم شکه بشهخشونته ایجاد شده تو درونم رو حفظ کردمو هلش دادم تو و پشت سرش درو قفل کردم
اون که با هل داده شدنش به جلو، موهاش افتاد توی صورتش با انگشتش موهاشو داد عقبو اخم کرد
" هییی داری چیکار میکنی چرا درو قفل میکنی "
ابرومو دادم بالا و گستاخانه تو چشماش زل زدمو به طرفش قدم برداشتم
" میخوایم بازی کنیم! در باید قفل باشه " اون که از حرکاتم شکه شده بود به تعداد قدمایی که به سمتش برمیداشتم به عقب میرفت
دستمو بردم پشتم و از جیب پشت شلوارم، چاقو دستی در اوردم
با دیدن چاقو چشماش گرد شد و زبونش بند اومد
دکمشو فشار دادمو تیزی چاقو به بیرون پرت شد
دستشو گرفت رو قلبش همین که دهنش باز شد تا جیغ بزنه نایل از پشت سر پرید طرفش و دهنشو گرفتدستو پا میزد و سعی داشت دست نایلو از دهنش برداره
زود طنابو چسبو اوردمو با کمک نایل اونو نشوندیم روی صندلی
رفتم جلو و سریع روی دهنشو چسب زدم.اون شروع کرد به گریه کردن و تقلا زدن برای رهایی از طنابا
"خب خانم کارداشیان خیلی خوش اومدی" نایل گفتو صندلیو کشیدو گذاشت روبروی کیم و روش نشست
کیم که تازه نایلو دیده بود انگار که شناخته باشه اخم کردو سعی داشت چیزایی بگه و چون نمیتونست هیکلشو تکون میداد
" تمومش کن کیم. میبینی که هیچکس اینجا برای رهاییه تو تکون نمیخوره پس فقط ریلکس باش " من گفتم