Chapter 13 (Last day)

709 96 100
                                    


🚫 توجه
     این چپتر شامل صحنه‌هایی است که شاید برای همه مناسب نباشد. (اصلنم این جمله رو از منوتو کاپیی نکردم.همشو خودم گفتم)

_______________________________________

Harry's pov:



هنوز اتفاقی که افتاد رو نمیتونم درست آنالیز کنم.

دقیقا چی شد؟

چرا یهو داغ کردم مگه اون چکار کرد؟
امکان نداره منو بوسیده باشه!
من ندیدم نشنیدم
حس نکردم
لعنتی برگرد یبار دیگه انجامش بده این برای من کافی نبود...

ولی بنظرم فعلا باید هرچی زودتر ازینجا دور شمو بندو بساطو فرش کنم داره شب میشه...

.
.
.
سوار ماشین شدم و ماشین با صدای قریییش از زمین کنده شد.
بالاخره وسطای جنگل جاییو پیدا کردم تا ماشینم تو دید نباشه
از ماشین پیاده شدم . از صندوق ماشین میز تاشو رو دراوردمو بازش کردم و بعد صندلی تاشو و لب تاپمم همینطور...
لب تاپو روشن کردمو تنظیمش کردم.

نایلو تو مانیتور دیدم. بهش زنگ زدم ...

"الو الو نایل"

"من اینجام هری بگو ببینم جای دوربینا خوبه؟" نایل آروم و با استرس جواب داد

"خوبه فقط یکم برش گردون سمت چپ ویو خوب نیست"

چهره نایل پوکر شدو با بیحوصلگی گفت " هری مگه میخوای چی ببینی که ویو خوب نیست "

معلومه استرس داشت

سعی کردم از استرسش کم کنمو بهش ارامش بدم "منظوری نداشتم ولی میدونی که ما با این فیلم کار داریم honey"

از عمد honey رو واضحتر گفتم که متوجه بشه .دوست داشتم بفهمه چقد واسم مهمه. چهرش ارومتر شدو لبخنده محوی رو لباش ظاهر شدو دوربینو به چپ کرد

"الان خوب شد؟"

کاملا روی تخت تسلط داشتم "اره خوبه "

مضطرب به اطراف نگاه کردو دستشو رو پهلوهاش نگه داشتو گفت " خب حالا چکار کنم ربع ساعت دیگه میرسه "

نفسمو اروم بیرون دادم تا بهتونم تمرکز کنم

"نایل "

"چیه "
باید میگفت جانم یا بله یا هرچی لعنتی...
اشکال نداره میذارم رو حساب مضطرب بودنش

" قول میدی که از خودت مواظبت کنی ؟ "

"قول میدم قول میدم " نایل گفتو سرشو پشت سره هم بالا پایین کرد

"تو پسر زرنگی هستی دعا میکنم همچی طبق نقشه پیش بره "

نایل مکث کرد "دوست دارم "

منم دوست دارم نایل من واقعا دوست دارم کاش پیشم بودیو مستقیم اینو از دهنت میشنیدم

" منم همینطور "
گفتمو با رضایت چشمامو بستم .نایل قطع کرد. موبایلمو رو میز گذاشتمو به مانیتور نگاه کردم داشت آماده میشد خودشو نمیدیدم ولی سایش رو تخت بود.
حاضرم قسم بخورم وزنمو نمیتونم احساس کنم...

Sinner Clean haned (Narry)(persian)Where stories live. Discover now