4.cafe

2.1K 201 12
                                    

(عکس بالا ساراست)
جی رفت و ماشینشو اورد
شیشه رو داد پایین:بپرید بالا!
جسیکا در گوشم گفت:من میخام بغل روبی بشینم،برو جلو،خب؟

+خب بگو سارا بره جلو!
-اون کلا جلو نمیره!فقط وقتی با جمیزه میره جلو:/
+جلل خالق!!!!

-برو دیگه اذیت نکن!!

+باشه
یهو یه سوال تو ذهنم اومد!الان روبی و جسیکا و سارا عقبن،فردریک و انجل دقیقا میخان رو سر من بشینن!؟!؟

بلند گفتم:+دوستان؟!
بچه ها برگشتن
ادامه دادم:+الان روبی و جسیکا و سارا عقب میشینن.دقیقا فردریک و انجل قراره کجا بشینن!؟!؟
فردریک:-یجوری جا میشیم😂

+واقن که.2 تاماشین هس انقد گشادین ک نمیرین بیارینش!!

انجل:-حسش نی باو!جسیکا و روبی ک کوچولوعن روهم میشینن!(الان نمیدونم قیافه جسیکا باید چجوری باشه!!!)ساراعم گنده س اما مهم نیس وسط میشینه!

سارا:-هوششششه!خودت گنده ای من ب این خوبی!

من:+باشه باشه دعوا نکنید.انجل جان داشتی میگفتی خودتو فردریک چی؟!؟!

انجل:منو فردریکم کوچولوعیم منم به ناچاااار باید رو فردریک بشینم!!!

جی با خنده:-چقدم تو بدت میاد اخههه!!

انجل:-عههههه!من به این نجیبی ب این خانومییی!این وصله ها ب من نمیچسبه جناب جی!

روبی:-اه یه کوفت میخایم بخوریما!بشین روش  خوب ما چ اصن!

من:+بسهههه گشنمه!
جی:-little bitches!(خیلی با ادبه بچمون😐)بشینید دیگه صدای همه دراومد!

همه با خنده سوار ماشین شدنو جی شروع کرد ب روندن ماشین

انقد تند میروند ک هر لحظه قلبمو میریدم:/

یه لحظه برگشتم ببینم الان واقن فازش چیه!

خیلی خیلییی عادی داشت ب روبروش نگا میکرد!
و من متوجه شدم چقد نیمرخش خوشگله!

با اون موها ک تقریبا رنگی بین سفید و بلوند روش گذاشته بود و دماغ صافش(یجوری میگه انگار خودش دماغش صاف نی:/)

همونجور محو بودم که یهو در یک حرکت وحشیانه ماشینو پیچوند سمت چپ!
جسیکا:-میشه مث ادم برونیییییی!؟

جی:-امکانش نی!!!

بعد از ی مکث گفت:-الان دیگه میرسیم

راستم گفت.بعد از 2 دیقه روبروی ی کافه بزرگ و شیک بودیم.
جی:-بریزید بیرون!

یکی یکی از ماشین پیاده شدیم و وارد کافه شدیم
روبی:-جی!امشب خیال مست کردن نداری!؟
شت:/

جی:-روش فک میکنم رفیق

انجل:-راس میگه هااا!اصن شب بریم بار؟!؟

My Ciggarate(Lgbt)Where stories live. Discover now