د.ا.ن نیکول
ساعت 11 بود ک من بیدار شدم...احساس امنیت داشتم؛احساس میکردم بوی اونو گرفتم!
دلم میخاست قلبمو بهش هدیه بدم...درعوض قلبش رو بگیرم و بوسه بارونش کنم...
زول زده بودم ب چشماش...چشمای آبی ای ک حالا بسته بود...شاید قشنگتر بود موقع خاب...اون آبیه...
جی آبیه...!تکونش دادم تا بیدارش کنم...اون معتاد کافئینه؛تقریبا بدون کافئین هنگه...تو این چند وقت نشونم داد
نیکول:"جی...پاشو!من باید برم!"
تجربه بهم ثابت کرده بود ک باید برای بیدار کردنش عوضی باشم!
لبامو دسمت گوشش بردم و با زمزمه طوری ک لبام با گوشش تماس داشته باشه گفتم:"جی...!"
جی مث زامبی چشاشو باز کرد!
خندم گرفت اما سریع جمش کردم و گفتم:"دستاتو بردار من کار دارم!"
جی دستاشو شل کرد و من از حصار دستاش آزاد شدم...اگر درس نداشتم قطعا تا ابد پیشش میخابیدم!
سریع آشپزخونه رو پیدا کردم...قهوه رو کابینت بود،قهوه گذاشتم و برگشتم تو اتاق...تو دسشویی اتاق آرایش صورتم و دندونامو شستم و اومدم بیرون...لباسامو نیاورده بودم،برای همین دنبال اتاق سارا گشتم تا ی لباس ازش بگیرم!
صدای جیغ جیغاش از سمت ی اتاق میومد...
"تو کاری جز ب فاک دادن من نداری؟!"
خندم گرف اما جلو دهنمو گرفتم تا نفهمه من پشت درم!
اصن دلم نمیخاس موقع کار مزاحمشون شم...!!!
ب اتاق رفتم و جی رو بالشش بیهوش بود...اون دوتا حالت بیشتر نداره؛یا خابش میاد یا کافئین میخاد همینو بس!
جلو آینه بی سر و صدا موهامو مرتب کردم و با زدن کردم ضد آفتابم تموم کردم کارامو.
باز رفتم بیرون و وقتی دیدم صداهای مشکوکی از اتاق سارا نمیاد در زدم و منتظر شدم.
سارا:"بیا تو"
رفتم تو اتاق...
سارا با ی دست ملافه ای ک دورش بودو نگه داشته بود!
خندمو خوردم و ی لبخند زدم
نیکول:"سلام!"
جیمز:"اوه...سلام ببخشید اینجا ب هم ریخته س!"
نیکول:"خاهش میکنم!سارا من لباس باخودم نیاوردم اگه لباس هست میتونم ازت قرض بگیرم؟!"
سارا:"البته!!اتاق بغلی ک خالیه...کمدم اونجاس هرچی میخای بردار!"
نیکول:"ممنون!"
سریع بیرون اومدم!لبای سارا پف کرده بود و من حدسایی میزدم!!!
ب هرحال!
ب اتاقی ک سارا گفته بود رفتم...لباسای اون برام گشاد بود!اما چاره ای نداشتم
YOU ARE READING
My Ciggarate(Lgbt)
Fanfiction-هرکسی تو زندگیش سیگار داره +من ندارم -چرا داری،سیگار چیزیه ک معتادشی،یه ادم،یه صدا،یه عطر یا یه عروسک شاید...ب هر حال،سیگار تو زندگی هر کسی هست،یه وقتایی بعد یه مدت میفهمی سیگارت چیه،مثلا وقتی عاشق میشی...خب سیگار من خود سیگاره! +میشه دیگه سیگار ن...