Miss me?!
هی...من برگشتم:))))
انقدر شرمندم از انتظارتون ک کلمه ای واسه توصیفش ندارم:)
خب...پارت جدید دقیقا همینجاست!
فک کنم بهتره انتظارو تموم کنیم...هوم؟!
..............د.ا.ن نیکول
تو کل طول راه باهاش حرف نزدم
با نوک انگشتام پشت دستای ظریفشو لمس میکردم و اون از موقعی ک راه افتاده بودیم هنوز ی کلمه هم صحبت نکرده بودجی ازون دسته ادما بود ک باید میزاشتی کار خودشو بکنه چون بهرحال اونکارو میکرد
وقتیم ک نمیخاد حرفی زده بشه هرچقدرم شروع کنی بحثو باز کردن انقد جواب سربالا و کوتاه میده تا ب چیزی ک میخاد برسه.بنظرم هرکسی ی مکان خاص واسه خودش داره
و البته ک من هنوز ندارم...البته امیدوارم جی بتونه نشونم بده
با وجود جی زندگیت زیر ذره بین خودت میره و چیزاییو پیدا میکنی ک انگار قبلا وجود نداشتهگاهی وقتا احساس میکنم خیلی احساسات شدید و زیادی دارم!چیزای جدید ب ذهنم میرسه...و اونارو مینویسم حتی ب این فکر افتادم شاید در آینده بتونم نویسنده بشم...هوم؟!
شغل ایده آل با شخصیت من.جی:"خب نیکی...رسیدیم."
توقع داشتم چیز زیادی ببینم...اما اونم فقط ی خیابون بود!مثل خیابونای دیگه
جی:"نمیخای پیاده شی سویتهارت!؟"
نیکول:"البته ک باید درد برام باز کنی جنتلمن!"
جی:"اوپس...یادم رفت!"
با عجله از ماشین پیاده شد و سمت در من اومد و اونو باز کرد...دست چپمو آوردم بالا ک بگیرتش
دستمو آروم رو دستش گذاشت،و زول زد ب چشمام...و ارتباطشونو قط نکرد تا وقتی ک دستمو آروم بوسید و کمک کرد از ماشین پیاده شم.نیکول:"مرسی مستر جنتلمن:)"
جی:"خواهش میکنم مادمازل!"
سوییچو تو دستش تاب داد و بعد درای ماشینو قفل کرد
دستمو تو دستش چفت کردم...ی لحظه نمیشد ک فک نکنم اون هات ترین دستای تاریخ جهانو داره
نیکول:"اینجاعم ی خیابونه...مثل بقیه خیابونا."
جی:"توعم یه عجولی...مثل بقیه عجولا!"
نیکول:"جی!!"
با خنده سرشو انداخت پایین...سرشو ک بالا آورد با شیطنت نگام کرد و دستمو محکم تر گرفت...داشتیم وسط خیابون مستقیم راه میرفتیم
جی:"نظرت راجب مسابقه دو چیه!؟"
دستشو سریع ول کردم و شروع ب دوییدن کردم:"اول خانوما!"
جی:"تو داری جر میزنی!!صبر کن!"
با تمام قوا میدوییدم...پشت سرم میومد و صدای خنده ها و ناسزا گفتنای ممتدش شنیده میشد
فایده ای نداشت!طولی نکشید ک ب من رسید...زبونشو برام دراورد و جلو زد!
YOU ARE READING
My Ciggarate(Lgbt)
Fanfiction-هرکسی تو زندگیش سیگار داره +من ندارم -چرا داری،سیگار چیزیه ک معتادشی،یه ادم،یه صدا،یه عطر یا یه عروسک شاید...ب هر حال،سیگار تو زندگی هر کسی هست،یه وقتایی بعد یه مدت میفهمی سیگارت چیه،مثلا وقتی عاشق میشی...خب سیگار من خود سیگاره! +میشه دیگه سیگار ن...