9.Jay's house

1.7K 172 38
                                    

(عکس بالا:آنه...تو پارتای جلوتر توضیح میدم چرا آنجلینا جولیو گذاشتم واسه آنه)

د.ا.ن جی

تو راه کسی حرف زیادی نمیزد.
سارا و نیکول هردو تو گوشیشون بودن.
سارا خوشحال بود.معلومه با جیمز حرف میزنه.
و نیکول...
کلافه!

شاید دلش واسه مامانش تنگ شده...حقم داره.
وابستگیش ب مامانش زیاد بوده و الان یه هفته دوری خیلی زیاده براش.
ترافیک...هولی فاک!

حوصلم سر رفته بود...میخاستم بزنم تو دهن جفتشون!

هیییی!کسی نمیخاد ب من توجه کنه؟!

آهی کشیدم و ب راهم ادامه دادم...دارم واستون!

بعد از یه راه فاکی عذاب آور...بالاخره دم خونه من بودیم...و میتونیم شاهد چهره جیمز باشیم ک رو ماشینش تکیه داده و منتظره!

جی:"سارا معشوقتو ببین!!!"

سارا سرشو بلند کرد و گل از گلش شکافت!!!
نیکول اما همچنان تو خودش بود

ریموت پارکینگو زدم ک سارا گف:"وایساااا من پیاده شم."
*باشه وحشی😑

نگه داشتم و اونم پیاده شد...راستش حوصله نگاه کردن ب دوتا کصخل ک تو بغل هم میلولنو نداشتم! زودتر رفتم تو پارکینگ و سریع پارک کردم.

جی:"نیکول؟رسیدیم"

هیچی نگف...حتی نگاهمم نکرد....خب شاید خیلی دلش تنگ شده!
درو باز کرد و گوشی ب دست از ماشین پیاده شد.
ریموتو زدم و ماشین قفل شد.
بدون حرف کنارش راه میرفتم.

در ورودیو باز کردم و جیمز و سارا و نیکول همراه من اومدن...صدای بوسیدن جیمز و سارا کل خونه رو برداشته بود....احمقا!

نیکول بالاخره از گوشیش دست کشید...پرتش کرد تو جیبش و کلافه دست تو موهاش کشید...

جی:"نگام کن نیکول."

نیکول سمتم برگشت.

جی:"اون سریع میاد...ما اینجاییم ک تو احساس خوشی کنی..."

نیکول سر تکون داد.

جی:"خب...(ب خونه اشاره کردم)ب خونه من خوش اومدی:)"

نیکول برگشت و نگاه کرد...لبخند زد...فک کنم خوشش میاد ازینجا.

نیکول:"قشنگه..."

جیمز و سارا جلوتر رفته بودن و جلو در خونه وایساده بودن.
رفتیم و بهشون رسیدیم.

جی:"در بازه!گمشید تو!"

جیمز:"چرا زودتر نگفتی"

سری ب نشونه نمیدونم تکون دادم و یه دفه یاد روبی افتادم.
سریع زنگ زدم بهش...اون تند میرونه باید تا الان رسیده باشه.
جی:"روبی؟"
روبی:"جی...الان نه!میام همه چیو میگم!یه ساعت دیگه میرسم!"

My Ciggarate(Lgbt)Where stories live. Discover now