🎴 MᴀᴅNᴇsS | p⑥

659 142 0
                                    

☆برای‌حفظ‌رنکینگ‌داستان،لطفا‌ستاره‌دادن‌به‌پارت‌ها‌رو‌فراموش‌نکنید♡☆

چشماش به خون نشسته بود و نیشخند وحشتناکی روی لبش بود.

جونگین:اون توله سگ کجا رفت؟؟

جوابش و ندادم...تموم تنم میلرزید.

جونگین: باتوام آشغال میگم کجا رفت؟؟

گوشم سوت کشید.در کسری از ثانیه روی تخت پرت شده بودم . پهلوم به گوشه ی تخت کوبیده شد و تیر وحشتناکی کشید. اشکم از درد بیرون ریخت و فقط یه چیزی جلوی چشمم اومد.

بکهیون بیچاره ی من تو این 1ساعت چی کشیده بود... و جونگین... عشقم...چطور یک عمر اینجوری زندگی کرده بود...؟

سمتم هجوم آورد و با زانوی راستش روی سینه ام نشست. نفسم بالا نمیومد... دنده هام داشت متلاشی میشد.فشارش با خم شدن تنه اش سمتم داشت کشنده میشد.

جونگین:میدونی...حالا که فک میکنم...تو خیلی از اون توله سگ هار بهتری... ببین... گازم گرفت!

ساق دستش رو آورد جلوی صورتم. جای دندونای کبود روی ساعدش دلم رو لرزوند... کاش میشد بمیرم و اون و اینجوری نبینم.

جونگین معصومم رو، همونطور که سرش توی کتابش بود و عینک گردش به چشماش، به خاطر میاوردم.

جونگین: هنوز برای گریه کردن خیییلییی زوده سهوناا....

زانوش و برداشت و با یه حرکت پیرهنم رو تو تنم پاره کرد. نیشخندش پررنگ تر شده بود.

جونگین : نمیتونی تصور کنی بخاطر توی لعنتی ...چه اوقات سختی رو پشت سر گذاشتم...

حالا روی شکمم نشسته بود و با حرفاش تیرهای آتشین سمت قلب من پرتاب میکرد.

جونگین:بخاطر یه پسر بچه ی بی ارزش...وقت با ارزشم و هدر دادم... درد کشیدم...

خم شد روم. درد قلبم بیشتراز هردردی بود که اون لحظه تو بدنم حس میکردم.

مخصوصا که بخاطر نزدیکی زیاد سفت شده بودم و شلوارم برای اون شرایط کاملا تنگ بود.

جونگین: تو چی هستی اوه سهون؟؟ ... با چه جراتی من و انقدر درگیر خودت کردی لعنتی؟؟

دستش و بلند کرد و روی گونه ی چپم فرود آورد.

صورتم کاملا سر شده بود اما هیچ مقاومتی نمیکردم...چطور میتونستم؟! حرفاش حقیقت بود... من ضعیف بودم و اون... اوج قدرتی بود که من نداشتم.

اون سال ها به بدترین شکل بیمار بود و من،یه پسر بچه ی لوس داشتم باخودم لج میکردم... من به این آدم بیمار بودم...اما تظاهر کردم نیستم. قلبش رو بارها شکسته بودم درحالی که کس دیگه ای تاوان کار من رو پس میداد.

🎴 MᴀᴅNᴇsS 1 | دیوونگی‌اول 🎴Sehun Book 📘Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ