از میون آه و ناله و اشک و زاری مادرم و نگاه سرزنشگر پدر خودم رو نجات دادم اما خیلی به ۱۲نمونده بود.
باید خودم رو در عرض ۵دقیقه به خونه میرسوندم. با دستم روی فرمون ضرب گرفته بودم تا اون ترافیک بی موقع رو رد کنم. وقتی بالاخره به پشت در رسیدم چند دقیقه از ۱۲ گذشته بود.
دستم که سمت دستگیره در رفت صدای جیغ وحشتناکی رو از داخل شنیدم. بک داشت جیغ میزد.
نفهمیدم چند بار دست لرزونم از دستگیره سرخورد تا تونستم بالاخره وارد بشم. همونجور پشت هم جیغ میکشید و من از چیزی که ممکن بود پشت در ببینم به حد مرگ میترسیدم.
دلم میخواست دستامو روی گوشام بذارم و پا به پای بک اونقدر جیغ بزنم که روحم از بدنم فرار کنه. وقتی بالاخره تونستم خودم رو داخل بکشم. صحنه ی عجیبی دیدم.
بک روی کابینت مچاله شده بود و جیغ میزد و از جونگین خبری نبود.
_ب...بک!
نمیدونم چطور موفق شد از بین اون حجم صدای تیز، ناله ی کمجون من رو تشخیص بده. اما هرچیزی که بود با اون چهره ی نزار و آویزونش به من خیره شد.
بک: سهونیییی...
و بالافاصله زد زیر گریه. با قدم های سست، لخ لخ کنان خودم رو به آشپزخونه رسوندم. رو بدنش با چشم دنبال زخم میگشتم. اما چیزی پیدا نکردم. وقتی بهش رسیدم آویزون گردنم شد.
بک: سهوووون... نجاتم بدهههه!!!
_جونگ...جونگ کجاست؟؟
میون گریه فینی کرد.
بک: فرار کردههههه!!!
حس میکردم صدام رو از دست دادم.
_چت...چت شده بک؟
گریه اش شدیدتر شد.
بک: از...از روم رد شد!!!خداااا!!!!
نمیفهمیدم چی میگه. فقط لبه ی کابینت رو نگه داشته بودم تا ناگهانی سقوط نکنم. مطمئن بودم پاهام بیش از اون توان نگه داشتنم رو نداره.
_کجا...کجات؟
جیغ وحشتناکی کشید که حس کردم پرده ی گوشم رو از دست دادم.
بک:اونجااااااس!!
بلافاصله سرم رو چرخوندم و خودم رو سپر بدن بک کردم.شاید توقع داشتم جونگین رو با یه اره برقی خون آلود پشت سرم ببینم. درحالیکه لباسش سرخ و چشماش سیاه بود. اما پشتم هیچکس نبود.
بک: داره پرواز میکنههههههه!!!
و تمام تصورات من در یک آن به هیچ تبدیل شد.
اون فقط یه سوسک بالدار بزرگ بود.
جونی ک از تنم رفته بود ذره ذره برگشت.
YOU ARE READING
🎴 MᴀᴅNᴇsS 1 | دیوونگیاول 🎴Sehun Book 📘
Science Fiction📘 ژانر : درام⚡رمنس⚡ روانشناسی ⚡ انگست 📕کاپل : سکای⚡ کایهون ⚡ کریسبک ⚡ چانبک ⚡ سولی ⚡ شیوچن 🖋گاهی لازمه دیوونگی کنی. گاهی دیوونگی کردن، تنها چاره اته. چاره ی من جونگین بود. باید دیوونه اش میشدم... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📝#دیوونگی...