●لطفاستاره★دادنبهپارتروفراموشنکنید●
+کجا میریم؟!
ساک رو پیدا کردم و از توش کت کرم رنگ رو بیرون کشیدم و پشت جونگین ایستادم.
_دستات
دست هاش رو از پشت صاف کرد تا کت رو تنش کنم.
+این از کجا؟!
سمت خودم برش گردوندم و یقه اش رو مرتب کردم.
_ حدس میزدم بهت بیاد...ولی نه دیگه اینقدر...
با تحسین به وجود بی نقصش خیره شدم. هرنقطه از اون آدم من و عجیب به وجد میاورد... ضربان قلبم بالاتر میرفت و بدنم داغ میشد.
جونگین به طرز عجیبی روی تمام علائم حیاتی من تاثیر گذار بود... و من این واقعیت رو سالها پیش کشف کرده بودم.
با تعجب برگشت و خودش رو تو آینه ی پشت سرش برانداز کرد.
+چرا اینجوری نگام میکنی هون؟!
_چون خیلی قشنگی...
خندید و بغلم کرد.
_من اونقدراام قشنگ نیستم هونی... مرسی که انقدر دوسم داری.
کنار گوشم گفت و جای نفس هاش رو بوسید و سریع ازم فاصله گرفت و سمت در رفت.
+این کته ام خیلی قشنگه...ممنون عزیزم.
به بازیگوشیش نگاهی انداختم و با لبخندی که ناخودآگاه با حضورش روی لبهام، تقریبا همیشگی شده بود، دنبالش رفتم.
داخل آسانسور، دستش رو به دستم رسوند و انگشتامون و بهم قفل کرد.
دستامون و بالا کشیدم و بوسه ای به قسمت تیره تر اون قفل زدم.
+نمیگی کجا میریم؟!
با توقف آسانسور از در بیرون رفتیم و درهمون حال جوابش رو دادم.
_خودت میبینی...
**
+وااااای...
خیره شدم به چهره ی بهت زده ی شیرینش.
_قشنگه نه؟!
نیم نگاهی به من انداخت و دوباره مشغول حیرت کردن خوردنیش از اون طبیعت بینظیر شد.
نگاهم و ازش گرفتم و به پایین تپه دادم.
دستم رو دور بازوی جونگین حلقه کردم و کمی به سمت خودم کشیدم تا نزدیکتر بایسته. نیم نگاهی کرد اما مخالفت نکرد.
+اینجا خیلی قشنگه هووون...
اما من قشنگی کنارم و با چشم و لب و دهن گرد شده اش ترجیح میدادم.
+چشات و ببند! ببین چه صدایی میاد!
پرسشی نگاهم کرد.سرم و به نشونه ی تایید تکون دادم و چشمام و بستم.
DU LIEST GERADE
🎴 MᴀᴅNᴇsS 1 | دیوونگیاول 🎴Sehun Book 📘
Science Fiction📘 ژانر : درام⚡رمنس⚡ روانشناسی ⚡ انگست 📕کاپل : سکای⚡ کایهون ⚡ کریسبک ⚡ چانبک ⚡ سولی ⚡ شیوچن 🖋گاهی لازمه دیوونگی کنی. گاهی دیوونگی کردن، تنها چاره اته. چاره ی من جونگین بود. باید دیوونه اش میشدم... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📝#دیوونگی...