این قسمت یکم زن و شوهریه😁
(شارون)
وقتی از سفر برگشتیم سعی کردیم درباره اتفاقات بدی که اونجا افتاد با نارا در میون نذاریم، ولی خب خیلی طول نکشید که مادر جونگین طی یه تماس تلفنی به نارا گفت، هیچ وقت یادم نمیره وقتی نارا فهمید چیکار کرد!
تا نگاهش به جونگین میوفتاد بهش فحش میداد و اگر نزدیکش بود میزدش.
از اون ماجرا بیشتر از ۲ ماه گذشته و من الان ۹ ماهم شده. بدنم کامل پف کرده و وزنم بیشتر شده، لگد های بچه بیشتر و محکم تر شدن جوری که بعضی وقتها از شدت درد نمیتونم تکون بخورم، دکتر گفت چون بدنم ضعیفه اینجوری میشم.
حالا دیگه پسرم رو میتونم خوب حس کنم، بعضی وقتها اینقدر غرق صحبت باهاش میشم که از جونگین غافل میشم، وقتی باهاش حرف میزنم انگار میرم تو یه دنیای دیگه و متوجه اتفاقات اطرافم نمیشم، چند بار شد که وسط حرفم جونگین وارد اتاق میشه ولی من نمیفهمم.
حالا می فهمم مادرم درباره حس مادرانه چیا بهم میگفته، اینکه چقدر اون بچه رو دوست داری و دلت میخواد برای خوشبختیش هر کاری کنی، با اینکه هنوز به دنیا نیومده ولی کلی برنامه براش ریختم.
سیسمونی رو کامل خریداری کردیم، فقط مونده دکور اتاق که طی چند روز آینده انجام میشه.
_ شارون
- جانم
_ از هفته دیگه قراره بیان اتاق رو درست کنن، بهتره مدتی بری پیش خانواده ات.
- چرا؟!
_ اول اینکه مدتیه خیلی با کریس در ارتباط نیستی و خوب میدونم چقدر دلت براش تنگ شده.
- خوبه که میدونی و نمیذاری بهش بگم بیاد.
_ متاسفم، دوم اینکه وقتی کارشون رو شروع کنن سر و صدای زیاد و بوی رنگ و چوب اذیتت میکنه پس ترجیح میدم این اواخر هم در آرامش سپری کنی تا اتفاقی برات نیوفته.
- باشه، کی وسایلم رو جمع کنم؟
_ امروز دیگه با نارا شروع کن تا فردا ببرمت.
- باشه.
بعد از تموم شدن حرفامون یکدفعه لگد محکمی زد و بعد از اون طبق معمول درد شدید تو بدنم پیچید، باعث شد نتونم جلوی خودم و بگیرم و رو شکمم خم و شدم و آهم بلند.
- ااااییییی
_ چی شدی؟!
جونگین که سمت در رفته بود تا بیرون بره با نگرانی برگشت سمتم .
_ دوباره همون درد؟!
- اوهوم.
_ اروم باش الان درست میشه.
(جونگین)
این درد های روزانه اش خیلی نگرانم میکنه، اصلا نمیدونم چیکار کنم که دیگه سراغش نیاد، در حال حاضر تنها کاری که میتونم بکنم اینه با ماساژ آرومش کنم.
YOU ARE READING
Forgotten love
Fanfiction❇️شخصیت ها: کای، چان، جیسو(شارون)، کریس، کیونگ ❇️ژانر: رمنس، معمایی، اسمات جونگین رئیس کمپانی لونار مون در پی اتفاقاتی با خواهر مامور ارشد NNS ازدواج میکنه، با خواهر کسی که در پی پیدا کردن مدرک کار های غیر قانونی علیه خودشه... و چی میشه زمانی که بخا...