خوب حال میکنید شرط ووت نمیذارم مگه نه؟! 😂
(جونگین)
با بیشترین سرعت به سمت بیمارستان روندم، شارون و مادر پشت نشستن و پدر هم جلو کنارمه.
مادر ج: جونگینااااا سریع تر برو، دستاش سرد شدن، دارع عرق سرد میریزه!
_ میکشمش، دیگه صبرم رو تموم کرد دختره ی... آخه این چکاریه که با یه زن حامله میکنن...
مادر ج: بعد هم میتونی به حسابش برسی، فعلا به فکر شارون باش.
_ مامان، ببین خونریزی داره!
مادر ج: خخخ... خون... ریزی!
_ آره ، یکم دامنش رو بزن کنار، مشخص میشه.
چند ثانیه بعد بهم جواب میده
مادر ج: جدید نیست، یعنی خونریزی نداره...
_ خوبه، خوبه، فقط دعا کن چیزیشون نشده باشه.
مادر ج: امیدوارم...
تا رسیدیم بیمارستان بلندش کردم و سمت اورژانس دویدم، وقتی رسیدن داخل پرستار اومد سمتم.
پرستار: چه اتفاقی افتاده!
_ حامله ست، بهش ضربه خورده یکمم خونریزی داشته.
پرستار: بیاریدش تو این اتاق، الان هم دکتر رو پیج میکنیم
رفتیمتو اتاق و شارون رو خوابوندم رو تخت، پرستار هم فشارش رو گرفت که دکتر اومد داخل اتاق.
دکتر: چه بلایی سرش اومده؟!
_ از پشت به مبل برخورد کرده.
دکتر: یعنی هلش دادن؟
_ درسته
دکتر: شما لطف کنید بیرون بمونید، خبرتون میکنیم.
از اتاق اومدم بیرون و رو صندلی نشستم.
مادر ج: چی شد! حالش خوبه!
_ ...
مادر ج: جونگینااا
_ نمیدونم مادر، واقعا نمیدونم.
اعصابم خورد بود، نمیتونستم رو چیزی تمرکز کنم، از خستگی سرم رو گذاشتم روی پاهام، نمیدونم ولی فکر کنم پدر بود، دستش رو گذاشت روی کمرم.
صدای باز شدن در رو شنیدم
پرستار: جناب...
_ کیم هستم.
پرستار: جناب کیم، لازمه سونوگرافی انجام بشه، برید پذیرش و برگه اطلاعات رو بگیرید و پر کنید.
_ باشه، منتظر من نباشید، کارهای لازم رو انجام بدید، پول رو هم میریزم به حساب بیمارستان الان.
پرستار: نگران نباشید، جون بیمارتون از هر چیزی برای ما مهم تره، ما کار های لازم رو انجام میدیم ولی خب لازمه اطلاعات داشته باشیم.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Forgotten love
Hayran Kurgu❇️شخصیت ها: کای، چان، جیسو(شارون)، کریس، کیونگ ❇️ژانر: رمنس، معمایی، اسمات جونگین رئیس کمپانی لونار مون در پی اتفاقاتی با خواهر مامور ارشد NNS ازدواج میکنه، با خواهر کسی که در پی پیدا کردن مدرک کار های غیر قانونی علیه خودشه... و چی میشه زمانی که بخا...