از اونجایی که وقتی با امار ووت روبرو شدم گفتم حالا که بهم حال دادین، منم بهتون یه حال جانانه بدم، تا باشه از این حال دادنا😂 ماچ ماچ، لازمه بگم ووت فراموش نشه؟!
دو ماه میشه که عادتم رخ نداده، احتمال میدم که حامله شده باشم بخاطر همین سعی میکنم خیلی به جونگین نزدیک نشم که بخواد باهام بخوابه، حتی اگر یک درصد احتمالش هم باشه تو ماه های اول خطرناکه و ممکنه بچه از بین بره.
چون به تنهایی اجازه ندارم از خونه خارج بشم به یکی از خدمتکار ها سپردم روز بعد که میاد برام بیبی چک بگیره و به هیچکس چیزی نگه
صبح با سر و صدای جونگین بیدار شدم، یکم تو جام وول خوردم تا شاید بتونم بازم بخوابم ولی تاثیری نداشت، همینطور که سرگردم جابه جا شدن بودم تخت یکم رفت پایین، سرم رو که آوردم بالا دیدم جونگین روم خیمه زده
_ شیطون شدیاا، بیدار میشی خبر نمیدی!
- اذیتم نکن، خوابم میاد
_ حواست هست خیلی وقته نذاشتی بهت نزدیک بشم! میخوامت شارون
اینو گفت و دکمه پیرهنش رو باز کرد، نباید میذاشتم، هنوز از وضعیتم مطمئن نیستم، از طرفی هم نمیخوام بهش بگم و امیدوارش کنم و بعدش معلوم بشه چیز خاصی نبوده
- یااااا از روم پاشو
_ چرا ازم دوری میکنی؟
- این روزا اصلا حوصله ندارم
_ هیچ ربطی نداره
- اذیتم نکن لطفا، بعد هم دیر میرسی
_ مشکلی نیست، زنگ میزنم میگم نمیام
خیلی جدیه، ولی باید جلوشو بگیرم
- یا الان از روی من بلند میشی یا از کارت پشیمونت میکنم
_ از کی تا حالا واسه من قلدر شدی!
- گفتم از روی من بلند شو-_- نذار کارمون به جاهای باریک بکشه
_ نمیدونم چرا این مدت ازم دوری میکنی، خطایی کردم؟ مشکلی داری؟ اگر چیزی هست بهم بگو
- نه چیزی نیست...
_ پس بهونه ای قبول نمیکنم
به کارش ادامه داد، دکمه های پیرهنش باز بودن و عضله هاش تو دیدم بودن، خودمم میخواستمش ولی باید از خواسته ام دوری میکردم، تنها فکری که در اون لحظه بهم رسید رو عملی کردم
میدونم کار بدیه ولی چاره ای جز این ندارم، مخصوصا که میدونم الان براش درد زیادی داره-_- وقتی دیدم میخواد پیرهنش رو در بیاره یکم پام رو آوردم بالا و ضربه ارومی به بین پاهاش زدم
بلافاصله بعد از برخورد پام خودشو سمت دیگه تخت انداخت و مثل مار به خودش پیچید، خیلی نگرانش شدم، نمیدونستم اینقدر ممکنه درد داشته باشه
ESTÁS LEYENDO
Forgotten love
Fanfic❇️شخصیت ها: کای، چان، جیسو(شارون)، کریس، کیونگ ❇️ژانر: رمنس، معمایی، اسمات جونگین رئیس کمپانی لونار مون در پی اتفاقاتی با خواهر مامور ارشد NNS ازدواج میکنه، با خواهر کسی که در پی پیدا کردن مدرک کار های غیر قانونی علیه خودشه... و چی میشه زمانی که بخا...