شرط ووت بذارم یا ووت میدین؟!
(جونگین)
عصر آرایشگر اومد، به دستور خودم یه آرایش ملیح برای شارون انجام داد. امشب به معنای واقعی قراره اونو ببرم تو دهن گرگ!
همشون منتظرن شارون رو ببینن، اینکه تا حالا سراغش نیومدن جای شکر داره ولی نباید امشب یه دقیقه هم تنهاش بذارم اونم تو این وضعیت حساسش.
لباسامون رو عوض کردیم و سوار ماشین شدیم، وسطای راه تصمیم گرفتم یه سری نکته بهش بگم.
_ شارونا
- بله!
_ اصلا از کنارم تکون نخور.
- باشه، قبلا هم بهم گفتی.
_ میدونم، ولی چون مهمه تکرار میکنم.
- باشه.
_ هیچ چیزی نمی خوری مگر چیزی که خودم بهت بدم.
- حواسم هست و میدونم نباید نوشیدنی الکلی بخورم.
_ خوبه. اگر هم دیدی کسی خیلی سعی میکنه بهت نزدیک بشه بهم بگو، اصلا خجالت نکش.
- چطور؟!
_ من اون ادمارو میشناسم، همیشه دنبال نقطه ضعف از من هستن.
- نگران نباش، نمیذارم از طریق من بهت صدمه ای بزنن، من فقط نگران خودتم،
حالت کاملا خوب شده؟!
_ آره دیگه کبودی ها هم از بین رفته.
- نفهمیدی کار کی بوده؟!
_ حدس زدیم، ولی خب هنوز شک داریم.
دستش رو گذاشت رو صورتم
- بیشتر مواظب خودت باش، تو الان تنها نیستی، مسئولیت نگهداری از دو نفر دیگه رو هم داری.
_ چشمم
اون یکی دستش هم گذاشت رو صورتم و بوسه ارومی رو لبام کاشت. نمیخواستم تو راه اتفاقی بیوفته پس به همون بسنده کردم.
_ شیطون شدیاااا!
- اوهوم، ولی شیطونی بدون هیچ کاری که نمیشه!
بدجور خنده ام گرفت، قبلا هیچ وقت از این حرفا نمیزد ولی چند وقته حسابی منحرف شده، البته بیشترش بخاطر هورموناشه.
_ میدونی که تو این دوران مخصوصا برای تو سخته.
- درسته ولی خب الان ۴ ماه شده.
_ شارون!
- بله؟!
_ اصلا حواست هست که تو ماشینیم؟!
- آره.
_ و اینکه مهمونی دعوتیم؟!
- اره، منظورت؟!
_ پس چرا این بحثا رو وسط میکشی؟ حتی اگر بخوام کاری هم بکنم برات اینجا نمیشه، پس لطفا تمومش کن، خوب میدونی منم دلم برات حسابی تنگ شده و بهت نیاز دارم ولی جلوی خودمو میگیرم، بیشتر از ۴ ماهه که فقط تا بوسه پیش رفتیم و من نمیخوام بخاطر یه هوس زودگذر یه عمر پشیمونی بکشیم
ESTÁS LEYENDO
Forgotten love
Fanfic❇️شخصیت ها: کای، چان، جیسو(شارون)، کریس، کیونگ ❇️ژانر: رمنس، معمایی، اسمات جونگین رئیس کمپانی لونار مون در پی اتفاقاتی با خواهر مامور ارشد NNS ازدواج میکنه، با خواهر کسی که در پی پیدا کردن مدرک کار های غیر قانونی علیه خودشه... و چی میشه زمانی که بخا...