تهیونگ یه پسر دیوونس اینو فقط من میدونم که اون میخواد همه چیزو به گند بکشه اما نمیزارم .....
جیمین از فریاد زدن من خوشش نمیاد ولی به خودم قول میدم که اخرین باری هست که اینجوری سرش داد میزنمدستم گذاشتم روی شونه اش و چند بار تکونش دادم و گفتم
_____جیمین بهم بگو میخوای بقیه ی زندگیتو با تهیونگ بگذرونی؟
یعنی هیچ احترامی برای دوران نامزدیمون قائل نیستی؟اون ازم رو برگردوند و یه نفس عمیق کشید و همونجوری که سرش پایین بود ادامه داد
____من و ته عشق اول هم بودیم که سوکجین بدون مقدمه وارد رابطه امون شد و همه چیزو خراب کرد حالا که شانس عاشق شدن یه بار دیگه بهم رو کرده دلم نمیخواد پسش بزنم
از عصبانیت با مشتایی که دور یقه ی تهیونگ گره کرده بودم به خودم میلرزیدم
میخواستم اروم باشم و صدای لرزونم رو هیچ کدوم از اون سه نفر متوجه نشن ....____چرا میخوای برگردی پیشش؟ اون بهت خیانت کرده !
جیمین دستمو از روی یقه ی تهیونگ هل داد به عقب و مثل یه فرمانده قدرتمند تو چشمام زل زد
تعهد احساسی من به تهیونگ باعث میشه برگردم به رابطه ای که حتی توش خیانت دیدم من مثل اون مردد و دمدمی مزاج نیستم !
عرق از روی صورتم سر خورد و چکید تو پیرهنم و با حرص پرسیدم
____پس تعهدت به رابطه ی با من چی میشه؟
جیمین چند قدم عقب تر رفت و کنار تهیونگ به دیوار تکیه داد و به صورت محکم و قاطعانه جوابمو داد :
____رابطه ی همسری با رابطه ی عشقی فرق داره نامجون !
در واقع همسری یه قرارداد رسمیه که میتونی بهم بزنیش اگه عاشق نباشی برات مانعی نداره
منم عاشقت نبودم و فقط میخواستم با وجود تو درد نبودن تهیونگ رو تحمل کنم که موفق نشدم ....سوکجین از پشت سرم با بعض پرسید:
____یعنی میخوای بگی به عنوان همسر دوم تهیونگ به رابطه ی گذشته ات برمیگردی یا معشوقه اش باقی میمونی؟
____نه هیچ کدوم من به عنوان اخرین و تنها ترین همسر تهیونگ رابطه امو نجات میدم و این دفعه اشتباهات تلخ گذشتمو تکرار نمیکنم .....
تهیونگ پیرهنشو از تنش دراورد و روی بدن جیمین کشید و تو چشماش زل زد و پرسید:
____پس تکلیف سوکجین چی میشه جیمینی؟
جیمین خودشو توی بغل تهیونگ انداخت و با ریختن اشکاش
قصد داشت دل تهیونگ رو نرم کنه تا به حرفاش گوش بده_____تاعه لطفا بزار سوکجین هم برگرده پیش عشق اولش تو نمیتونی دو نفرو همزمان باهم خوشبخت کنی ادما توی محبت کردن عدالت ندارن و حتما دلشون یه جایی بیشتر گیر میکنه و ناخوداگاه محبت بیشتری ازشون سهم یه نفر خاص میشه
من نمیخوام اونی باشم که کمترین محبت رو دریافت میکنه پس اینکارو با من نکن
و اگرم میخوای محبت کمتری به سوکجین بدی اینجوری به اونم صدمه میزنی
این وسوسه ی داشتن دو نفر اونم به طور همزمان رو بزار کنار و فقط یکی از ما رو انتخاب کن
انتخابت اگه سوکجینه من مشکلی ندارم و عشقتو تنهایی تا زمانی که زنده ام تو دلم نگه میدارم
حتی چند روز میتونی در موردش فکر کنی و نیازی نیست همین الان تصمیم بگیری فقط ازت خواهش میکنم به صدای قلبت گوش کن و ببین برای کی داره بیشتر میزنه ؟وقتی به حرفهای جیمین گوش کردم با خودم به این نتیجه رسیدم که اون از همه ی ما عاقلانه تر فکر میکنه برگشتم و چند ثانیه ای به صورت اشک الود سوکجین خیره شدم ، تمام خاطرات روز اولی که عاشقش شدم جلوی چشمام تداعی شد
اره
یه صدای تو وجودم میگه نمیشه از چشمای گیرای سوکجین دست کشید درسته جیمین خیلی خوشگل و خواستنیه ولی
حس میکنم صدای تپش قلبم با نگاه به چهره ی سوکجین محکم تر تو سینه ام کوبیده میشه
شاید حق با جیمین باشه
هر ادمی فقط میتونه تمام قلبشو به یه نفر تقدیم کنه
البته اگه مثل تهیونگ بخوام قلبمو با دو نفر شریک باشم به قول جیمین برای محبت کردن عدالت ندارم یا اینکه محبتم خالصانه و تماما سهم یه نفر نمیشه و این برای تحقق مفهوم عشق زننده به حساب میاد
عشق همونیه که تو فقط یه نفر بخوای و تمرکزت فقط روی اون باشه
به این میگن یه محبت کامل و یه عشق واقعی....^^
کامنت دهیداااا
کامنت فقط ......به نظرتون تهیونگ کیو انتخاب میکنه ؟
و اگه بخواد روی نظر قبلیش بمونه و هر دو نفرو اونا رو بخواد چه اتفاقی میافته؟
YOU ARE READING
وسوسه
Romanceیه قلب که برای دو نفر میتپه ! گیج کننده اس مگه نه؟ اگه مجبور به انتخاب باشه باید یکی از اونها رو نادیده بگیره .....