لیسا به تابلوی عجیبی بالای در اشاره کرد.با زبون ناشناخته و عجیبی چیزهایی
رو در نوشته شده بود.لیسا لبخند زد وبه شماره ی درها نگاه کرد:
_احتمالا.چون رو تابلو نوشته سالن ویژه
مشغول دیدن در ها بود که با دیدن دری که چیزهای طلایی روش نوشته شده بود
، لبخندش بزرگ تر شد.دستگیره رو فشرد و گفت:
_دنبالم بیا
همراه لیسا وارد اتاق شدم ولی فرصت انالیزهم نکردم.با حیغ بلند دختری که تو
اتاق بود و روتخت دراز کشیده بود، به لیسا چسبیدم.دختر با چشمای بسته درحال
جیغ جیغ کردن بود و از شدت عصبانیت قرمز شده بود.
_شما کی هستیـــــن؟چرا اومدید تو؟مگه نمیدونین من کیــــم؟به چه جراتی وارد
اتاقم شدیــــــن؟وقتی دادم نگهبانا پوستتون و کندن حالیتون میــــشــــه
لیسا با لبخندی رو لبش که دلیل و نمیفهمیدم جلو رفت دستای دختر گرفت.
_تو چطور جرات میکنـــــ...
با دیدن لیسا چشماش اندازه ی بشقاب شد!خنده م گرفت.لیسا واقعا ملکه شون
بود.دختر با چشمای پر از اشک دستای لیسا رو گرفت.
_لیسا
از رو تخت بلند شد و جلوش ایستاد.صورتش و لمس کرد.
_لیسا تو خودتی؟
و باتکون خفیف سر لیسا، بی مکث تو اغوشش پرید و زد زیر گریه.لیسا دستاش
و دورش حلقه کرد ومحکم بغلش کرد.
با اینکه احتمال میدادم اون دختر خواهرش باشه... چطور میتونه انقدر محکم
بغلش کنــه؟سرم و برگردوندم تا نگاهم بهشون نیفته.من دوسش داشتم حتی وقتی
تو هومز کولینگ بودیم و اون... تاحالا من و تا این حد محکم بغل کرده بود؟
سرم با ناراحتی پایین انداختم که با کشیده شدن دستم مجبور شدم سرم بالا بگیرم.
_این رزانه، جنی.
جنی مثل جیسو ابرو بالا انداخت.دماغش و چین داد و بو کرد.
_آدمیزاد؟
چشماش و ریز کرد و مشغول انالیزم شد._گروگانه؟
با نگرانی به لیسا زل زدم.منظور جنی چی بود؟ لیسا با نگاه من،خندید.دستش و
دور شونه م گذاشت.
_نه
ناگهانی پیشونیم و بوسید.
_دوست دخترمه
حاظربودم قسم بخورم که با خارج شدن این حرف از دهنش برق از بدنم
YOU ARE READING
✪Evil Love : Chaelisa❂
Fanfictionژانر : 『اسمات، تخیلی، خوناشامی، رمنس』 کاپل : 『چهلیسا.جنسو』 خلاصه : 『لیسا مانوبان، ملکه ی خوناشام ها و سرزمین زیرزمینیه اما هرگز یک بیمار سادیسمی نیست.گرچه کسی حرفش و باور نمیکنه و پرستارش، پارک رزان، هم مستثنی نیست.لیسا توسط بهترین دوستش از تاج و تخ...