وقتی چهره ی کبود جیسو جلوی چشمانش امد، به خودش قول داد انتقام بگیرد.
در اتاق جنی با شدت باز شد و بدن بی حال جیسو روی زمین افتاد.جنی سمت همسرش دوید و دراغوشش گرفت:
_جیسوی من.من و ببخش نتونستم ببینمت و ..
حرفش نصفه ماند چون گریه امانش نداد.جیسو لبخند بی جونی تحویل جنی داد:
_من و نجات دادی
اشک های جنی روی صورتش غلتید.
_ولی دارم جون الف هارو به خطر میندازم
جیسو به چهره ی نگران پرنسس اول زل زد:
_لباس هات و عوض کن باید جشن بگیریم.
جنی بهت زده به همسرش خیره شد.منظور اورانمیفهمید.
_چی؟منظورت چیه؟
جیسو دستش و روی کمر همسرش وگذاشت و دست مشت شده ش و جلوی چشم های جنی باز کرد.لای انگشت های کوچک و زیبای جیسو الماس صورتی رنگ زیبایی خودنمایی میکرد.جیسو زمزمه کرد:
_به زودی در قصر اشوب به پا میشه.
جنی الماس گرانبها که مختص ملکه بود و توسط سوران ربوده شده بود را از جیسو گرفت:
_و...ولی چطور این ..پیش توعه؟
جیسو خنده ی کوتاهی کرد.
_مردم هنوز هم لیسا رو دوست دارن.اون گرگینه ...بهم کمک کرد الماس و پس بگیرم.
جنی لبخند زد و پیشانی همسرش را بوسید.
_تو نمیدونی همه ی وجودم تا چه حد بهت اعتیاد داره
جیسو به سختی بلند شد و همسرش و طولانی بوسید.جنی تشنه ی همسرش بود.بادستانش صورت جیسو را قاب گرفت و لب هایش را بوسید.
دستان زیبای جنی بند سفید لباس جیسو را باز کرد.
همسرش را روی تخت انداخت و مشغول بوسیدنش شد.جیسو با تمام بیحالیش از همسرش نمیگذشت.
Rose pov
لیسا برگ های سیاه و عحیب و روی پوست شکمم کشید و دراخر برشون داشت و لای بوته ها پرتاب کرد.
_تاچند دقیقه دیگه دردت قطع میشه.
لب زدم:
_ممنونم
بیتوجه به تشکرم کنارم دراز کشید و گفت:
_حالا دیگه بخواب.
خواستم اعتراض کنم ولی اون همیشه ذهنم و میخوند:
_میدونم سخته ولی باید این شرایط و تحمل کنی من اینجا پتو ندارم.همین که اتیش درست کردم خودش کلیه
چشماش و بست.لبخند زدم.من کنار لیسا دراز کشیده بودم و این لذت بخش ترین چیز برای من بود.وجود اون کنارم یه حس عجیب بود.صدای سوختن چوب های درختا توی اتیش داغ، عجیب و دلپدیز بود.تابه حال تو همچین موقعیتی قرار نگرفته بودم.به لیسا که کنارم دراز کشیده بود نگاه کردم.مژه های سیاه و بلندش که روی هم قرار گرفته بودن و چتری های قهوه ای که پیشونی بلندش و پوشونده بودن، باعث میشد باورم کنم اون واقعا یه ملکه ست.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
✪Evil Love : Chaelisa❂
Hayran Kurguژانر : 『اسمات، تخیلی، خوناشامی، رمنس』 کاپل : 『چهلیسا.جنسو』 خلاصه : 『لیسا مانوبان، ملکه ی خوناشام ها و سرزمین زیرزمینیه اما هرگز یک بیمار سادیسمی نیست.گرچه کسی حرفش و باور نمیکنه و پرستارش، پارک رزان، هم مستثنی نیست.لیسا توسط بهترین دوستش از تاج و تخ...