-من..من فقط اسم دوتا از شخصیت هاش و میدونم...با شنیدن صدای آقای بیون دل از گوشی و دیدن کامنت ها کندم و نگاهم و بهش دادم.
-ایکس
-ایکس؟
-اسم شخصیت خشن و بدجنسش ایکسه!
-عاه چرا ایکس؟ تو چه سنی این اسم و گذاشت؟
-وقتی برای اولین بار بیرحمانه چشمهای عروسکهاش رو میکند و یا به خودش و بقیه آسیب میرسوند میگفت یکی بهم گفت اینکارو انجام بدم.هیچوقت اسمی از اون شخص نمیاورد..وقتی بردیمش پیش روانپزشک اون گفت یک شخص مجهول بک رو واردار به این کار میکنه.و بخاطر همبن مجهول بودنش اسمش رو ایکس گذاشتیم.
-همم..جالبه..اونوقت چرا اون دکتر همون زمان بهش نگفت پسرتون اختلال دی آی دی داره؟
-میگفت ممکنه هنوز اثر اون ویدیو ها و مواد توهم زا روی ناخودآگاهش اثر گذاشته و با چندتا دارو چندتا دارو حل میشه..اما..ما ازون روز به بعد رفتار های جدید بک رو میدیدیم.
خمیازه ای کشیدم و به ساعت نگاه کردم.با شنیدن دوباره صدای نوتیفیکشن گوشیم ذوق زده شیرجه زدم روش.عرررررر
#این تیکه دونفری توسط من و رابرت عزیز نوشته شده
از ذوق دیگه داشتم بال در میووردم.فکرشم نمیکردم به اینجا برسم .سریع گوشیم رو گرفتم سمت آقای بیون.با ذوق درحالی که بال بال میزدم توجام:
-عررر آبونیــــــــم ببینید چقدر تعداد لایک و کامنتا زیادههه!!
من باورم نمیشه یعنی الان من فن دارم؟!
یعنی میتونم یه زمانی یه آیدول بزرگ شم که همه منو بشناسن و ...یه بند پشت سره هم حرف میزدم که آقای بیون زد رو شونم و با لبخند شیرینی گفت:
- چان! تو هیچی کم نداری! من برات خیلی خوشحالم که به اینجا رسیدی...عا در ضمن..( همونطور که از جاش بلند میشد و دستش و تو جیبش میکرد گفت)..نگران چیزی نباش من میدونم تو به جاهای بزرگ میرسی هومم؟! آفرین پسر و وقتی که من میرم غذاهارو نخوریااااا!
-(پریدم وسط حرفش)اما آبونیــم! من خیلی وقته که لب به این غذاهای خوشمزه نزدم خب...اصلا شما چرا میرین؟داشتیم حرف میزدیم!!
لبخند تلخی زد گفت:
-الان حالم زیاد خوش نیست..بعدا حرف میزنیم پسرم
بعداز اینکه زد رو شونم خداحافظی کردو رفت '-'
-هق .خب گشنمه !! یکم بخورم اشکال نداره که|: داره؟!
آروم آروم جوری که دارم جرم انجام میدم و صد البته که جرمه! دست بردم سمت قاشق و بعداز گرفتن تو دستم و یواشکی میخواستم یکم سوپ اردک کوفت کنم که....
بعله!!
خر ما از کرهگی دمــــــــــــــ نداشت!!
چون یهو گوشیم زنگ خورد -_-
YOU ARE READING
[ Black wine ] chanbaek - krisyeol - Sekaiyeol - Krischanbaek
Fanfiction•BLACK WINE• •Ganer: Romance. Smut .Dram .School. Action .3some •Couple: Krisyeol. Chanbaek . Chanhun . Sekai . KrisHan •Writter: IM DIAMOND •خلاصه: پارک چانیول وقتی ۱۵ سالشه وبخاطر ظاهر چاق و زشت و وضع مالی بدش مورد آزار و اذیت بکهیون و اکیپش قرار...