جهنم ۳ ساله (۲)

329 97 5
                                    

با سرو صدای دورو برم چشمام باز شد.
چندتا پلک زدم تا تاریشون برطرف شه؛ اما با یاد آوری اتفاقات گذشته، اینبار اشک بود که چشمهام و تار کرد.

همراه با قطره اشکی که از چشمم چکید این توی ذهنم باصدای بلندی فریاد زده شد:

آدم هاى اشتباه زندگيت، درست ترين درسهاى زندگى رو بهت ميدن...درسته لیسا!! از اولشم نباید با آدم اشتباهی مثه کدیس و اکیپش دوست میشدی...نباید بهشون اعتماد میکردی!
اعتماد به اونا شد این!! تاوانش از دست دادن دوستت بود!!

و بازم درسته!! این درست ترین درسِ زندگیم بود!

مطمئنم تا آخر عمرم عذاب وجدان دست از سرم بر نمیداره!

_بیدار شدی؟حالت بهتره؟ درد نداری؟ دکتر و خبر کنم؟

بدون جواب فقط به کای خیره بودم که انگار لبهاش تکون میخورد...صدایی نمیشنیدم!انگار کر شده بودم!

هر جارو که نگاه میکردم یه خاطره از چانیول میومد جلویه چشمام و کاری میکرد اون گردوی بزرگِ احمقه توی گلوم بیشتر ناخوناشو فشار بده و حس خفگیم بیشتر شه!

درسته! بدون چانیول حس خفگی بهم دست میده...کاش بمیرم و برم پیشش واسه‌ی عذرخواهی!

_میشنوی چی میگم؟لباس بپوش میریم فرودگاه؟

فرودگاه؟منظور کای چی بود؟ نکنه مامان و بابا از تایلند اومدن برم گردونن!!؟؟
نه..نه..نمیخوام..من باید انتقام چان و بگیرم!

+نمیخوام..من هیچ جا نمیام..نمیخوام برم تایلند...نمیام..
_بسه لیسا..گوش کن یه دیقه!
+نمیخوام..من میمونممم..نمیخوام جایی بیام..باید با دستای خودم اون بکیون و بکشم!!

× #لیسا شی!!

با شنیدن صدای آقای بیون نگاه یخ زده و درمونده اشکیم و بهش دادم:

+میدونستی پسرت یه قاتله؟!

آره..انگار عقلم و از دست داده بودم...بدون چان روانی شدم..روانی!

× لیسا شی* قرار نیست بری تایلند! میریم آمریکا؟
+اونوقت به چه مناسبت؟!
×میریم پیشه چانیول!!
+چی؟!..مـ..مگه..چانیول...توی..کره نمرده!؟

کلافه دستی به صورتش کشید و روی صندلی کنار تختم نشست:

×نمرده!...ولی فرقیم با مرده ها نداره!...فقط با ده‌ها دستگاه تونستیم علائم حیاتیش و سرپا نگه داریم..
+خـ...خدای من...

برای یه لحظه سرم گیج رفت...

نمرده...نمرده...نمرده...

این کلمه داشت توی سرم اکو میشد که حرفش و ادامه داد:

×میدونم...که..بکهیون کاره نابخسودنی ای انجام داده..انکارشم نمیکنم..حتی خودم فرستادمش موسسه تربیت نوجوانان (یه جا که نوجوان های مجرم رو نگه میدارن)..برای...جبران کارشم...هوففف...به همه گفتیم چانیول مرده..ولی..اون الان توی کماست..مدتشم معلوم نیست..میتونه ۱۰ روز تا ۱۰ سال باشه...من فرستادمش آمریکا...الان بهترین دکترا بالا سرشن...لطفا...با کای برو پیشش...لطفا مراقبش باش...وقتی..بهوش اومد...خودم...هووف...خودم کمک میکنم از بکهیون انتقام بگیرین...لطفا این کمک و از طرف من قبول کنین..و این یه جور عذرخواهیه‌!
*********
ببخشید این قسمت کوتاه بود لاولیام...نویسنده اتون داره با کرونا دست و پنجه نرم میکنه:)
ممکنه کمی دیر یا کم آپ کنم ولی فراموشتون نمیکنم...سعی میکنم چندخطی براتون بنویسم بوص پس کله های گوگولیتون

[ Black wine ] chanbaek - krisyeol - Sekaiyeol - KrischanbaekDonde viven las historias. Descúbrelo ahora