ووت وکامنت یادتون نره..
*از دید چانیول:
خجالت اور بود!!
روز اول مدرسه و اینهمه سوتی های خفن آخه!!!!درجا داشتم از خجالت میمردم و این مسخره بازی هاشونم به یه طرف رو اعصابم رژه میرفت😓 همه داشتن با انگشت نشونم میکردم و کلی حرف میزدن.
یهو در کلاس با کوبش محکمی باز شد و پسری که نجاتش دادم و حالا خوب میدونستم اسمش بیون بکهیونه، با اکیپش تو چارچوب در نمایان شدن و همه با ورودشون ساکت شدن...
همون لحظه هم استاد وارد کلاس شد (´・_・')
شت! همین و کم داشتم..یاااا(هی) چرا داشتن میومدن سمت من؟!
بکهیون:به بـــه ببینین کـــی اینجاااست...هی گامبو میدونی چه گهی زدی ؟! به لطف توعه زشت همه گرایشم و فهمیدن..همه الان منو گی معرفی میکنن..و ازون بدتر...گوه زدی توی خودکشی باشکوهم!! اگر با من نمیپریدی خیلی راحت تر بودم...اینجارو برات جهنم میکنم...
نیشخندی به منه مبهوت زد و ادامه داد:
_حالا هم از روی این صندلی پاشو گامبوی گنده
با تته پته گفتم:
- ب....ب...بمن چه تو گی هستی من که نیستم ..تقصیر خودت بود...ن..نمیتونستم..ب..بذارم یکی..جلو چشام..بم.بمیره..تو فقط...
*اههه خفه شو چان چرا داری چرت و پرت میگی عن؟!*
با دیدن خشم تو صورتش از ترس حرفم و نصفه گزاشتم...
با دندونای چفت شده روهم، شمرده شمرده گفت:
_بهت گفتم..همین الان.....از روی این صندلی.. پاشو
و من چرا فقط مثه احمقا از پشت شیشهی عینکای ته استکانیم نگاش کردم..؟!
_ده مگه باتو نیستم کره خر؟
توجه همه جز استاد طرفمون، از اونی که بود بیشتر جلب شد و ناچار کیفم برداشتم و روبه روش ایستادم.
این چه وضعش بود چرا استاد کاری نمیکرد..؟!
-ا..الان که چی؟ بلندم کردی که چی ب..بشه؟!
بکهیون و اکیپش نیشخندی زدن و بکهیون همونجور که اَدایوحرف زدنِ لکنتیه من و درمیاورد گفت:
_همممم....م.می.خوام.ی..یه کار خ..خوب ..ب..ب..بکنم
بعدم با خنده صندلیم رو برداشت واز پنجره بزرگ کلاس پرتاپ کرد تو حیاط و رو به من گفت:
_ایم سو ساری (خیلی متاسفم) ولی برای گامبوهایی مثل تو،توی این
مدرسه جایی نداریم ^-^خو آخه وات ده فــــــــاک!!
این چه جور کلاس کوفتی ایه؟!
به استادی نگاه کردم که حتی بهمون نگاهم نمیکرد و فقط کتاب بدست روی تابلو چیزایی مینوشت...هه رشوه خواری بد دردیه..
ESTÁS LEYENDO
[ Black wine ] chanbaek - krisyeol - Sekaiyeol - Krischanbaek
Fanfic•BLACK WINE• •Ganer: Romance. Smut .Dram .School. Action .3some •Couple: Krisyeol. Chanbaek . Chanhun . Sekai . KrisHan •Writter: IM DIAMOND •خلاصه: پارک چانیول وقتی ۱۵ سالشه وبخاطر ظاهر چاق و زشت و وضع مالی بدش مورد آزار و اذیت بکهیون و اکیپش قرار...