بکهیون:
توی حیاط، زیر درخت بید نشسته بودم و درحالی که زانوهام تو بغلم بودم، سرم و روشون گذاشتم و با تکه چوبِ باریکی که توی دستم بود، خطوط درهم برهمی رو روی زمین کشیدم.
زندگی من درست مثل این خطوطه...
کاملا درهم برهمه و راه درستش معلوم نیست...
یه هزارتویِ عذاب آور و دردناک...فکرم رفت به سمت آرامش این روز هام...pcy...چرا هیچوقت هیچ اطلاعاتی از خودش نمیذاشت؟
انقدر همه جا رو دنبال اطلاعات شخصیش مثه اسم واقعیش گشتم و پیدا نکردم، دیگه مویرگای چشما و سرم منفجر شدن!چشماش...خیلی ناخوانا و آشناست...جوری که هم بهم آرامش میده و هم میترسونتم!..دلیل این شیرین چیه؟
هوفی کشیدم و نگاهم و به مزاحم همیشگی که داشت با لبخند احمقانه ای نزدیک میشد دادم و کلافه سرم و به تنهی درخت پشت سرم کوبیدم.-هی بکهیون...چطوری؟^^
-چون مزاحمم شدی باید بگم حالم افتضاحه، افتضاح!
-یااا تو باید به خودت افتخار کنی که سکشی ترین دکتر اینجا دوستته و حوات و داره!
چوبه توی دستم و محکم کوبوندم تو سرش و آخش و نادیده گرفتم:
-تو چطور دوست احمقی هستی که نمیتونی یذره فقــــــــط یذره اطلاعات واسم پیدا کنی؟هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا؟
"ها"ی آخرو توی صورتش فریاد زدم و بدون توجه به قیافه پوکرش یهو زدم زیر گریه...خیلی وقته که ریگه کنترل احساسات و رفتارم دست خودم نیست و بین چند شخصیت تقسیم شده.
دستشو کرد توی جیب روپوشش و چیزی دروورد و جلوی صورتم گرفت.با چشمای حلالی گفت:
-حالا غصه نخور بیا آبنبات بخور^^
┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅ ┅
چانیول:
روپوشم رو پوشیدم و بدون توجه به پرستار ها و دختر های دبیرستانی ای که با بنرهای اوپا دوستت داریم و هزار کوفت و درد و زهرمار دیگه وارد مطبمم شدم.۲سال به همین زودی گذشت!!
درسته من در کنار آیدول بودم یه دکتر روانشناسم بودم...حتما سواله که چطور با این محبوبیت شدیدم دکتر شدم؟
خب باید بگم که من یه دکتر معمولی نیستم و تصمیم گرفتم که دکتر شخصی آیدول ها باشم و خب این تمام مشکلاتم رو حل میکنه..حتی کمپانی هم ازین پیشنهادم استقبال کرد و دیگه لازم نیست ریسک دکتر معمولی بودنم در کنار آیدول بودنم رو بالا ببرم.روی صندلی نشستم و با برداشتن تبلتی که برنامه ریزیام و نشون میداد بیشتر روش لم دادم زیر لب شروع کردم به آهنگ خوندن...یه چیزی عجیب بود!!یه بویی میومد!
YOU ARE READING
[ Black wine ] chanbaek - krisyeol - Sekaiyeol - Krischanbaek
Fanfiction•BLACK WINE• •Ganer: Romance. Smut .Dram .School. Action .3some •Couple: Krisyeol. Chanbaek . Chanhun . Sekai . KrisHan •Writter: IM DIAMOND •خلاصه: پارک چانیول وقتی ۱۵ سالشه وبخاطر ظاهر چاق و زشت و وضع مالی بدش مورد آزار و اذیت بکهیون و اکیپش قرار...