از عصبانیت نفس نفس میزدم:
-هیچ میفهمی داری چه غلطی میکنی؟
-اینکه واضحه میفهمم..اما ت چرا نمیفهمی که چاره ای جز اطاعت کردن نداره هه!
دسم و محکم مشت کردم.جوری که بند بند انگشتام از فشار سفید شدن و ناخونام کف دستم و زخمی کرد.کای دم گوشم گفت:
-بهتره با کمپانی مشورت کنیم..اونا از رابطمون خبر دارن
-ریسکه!
-ولی چان!!
-خیله خب..زنگ بزن سهون
دخترهی نفهم کای و هل داد سمت مبلها که باعث شد پاش درد بگیره و خودشوهم چسبوند بهم.نفهم عوضی!
سعی کردم از خودم جداش کنم اما اون لعنتی انگار با چسب ۱.۲.۳ چسبوندنش بهم!!
-سخت نگیر ددی فقط یه شبه!
چشمام با اسم ددی گرد شد و با عوق زدم روم و اونور کردم.گوشیم و بدون اجازه برداشت و چون رمزی نداشت وارد شماره گیر شد و شمارش رو وارد کرد.
-این شمارهی منه^^
-خب؟
-خب نداره که ...امشب راس ساعت ۱۲:۰۰ بهم زنگ میزنی و جوابت و میگی
با لحن تاریک و تمسخر آمیزی گفتم:
-داری بهم دستور میدی؟
-خداااا خیلی ددیه من بودن بهت میــــــــــــاد خدااا
دخترهی احمق!!
با کلافگی دستام و روی صورتم کشیدم و روی صندلیم نشستم.همون لحظه در به صدا درومد و صدای منشی شنیده شد:-دکتر پارک؟حالتون خوبه؟چرا به تلفن جواب نمیدین؟
اون ساسنگ روانی چشمکی زد و رفت و یهویی درو باز کرد که چون منشی چسیده بود به در و تکیه گاهی دیگه جز اون نداشت با مخ خورد زمین!
-عا..حالتون خوبه خانوم ویلسون؟
-بله بله..ببخشبد تکیه داده بودم به در
این و گفتم و درحالی که خاک لباساش و میتوکوند و بلند میشد نگاهش رو دزدید.دخترهی فضول!!
سری تکون دادم و با نگاه خشمگین به اون ساسنگ عوضی که دست به سینه و با پوزخند نگاهم میکرد فهموندم هرچه سریع تر گورش و گم کنه.بیمارها تو سالن انتظار نشسته بودن و چون در باز بود راحت داخل میتونستن دید بزنن.لونا بوسی تو هوا فرستاد و بعد از زدن چشمک و بای بای لوسش سریع رفت و من از عصبانیت گوشام داغ و چشمام قرمز شده بود.
-ببخشید دکتر ایشون وقت قبلی که نداشتن و اومدن تو؟..داشتن؟...دکتر..حالتون خوبه؟
نگاه عصبانی و قرمزم و بهش دوختم که با لکنت عذخواهی کرد و رفت بیرون.کای بازوم و گرفت و گفت:
YOU ARE READING
[ Black wine ] chanbaek - krisyeol - Sekaiyeol - Krischanbaek
Fanfiction•BLACK WINE• •Ganer: Romance. Smut .Dram .School. Action .3some •Couple: Krisyeol. Chanbaek . Chanhun . Sekai . KrisHan •Writter: IM DIAMOND •خلاصه: پارک چانیول وقتی ۱۵ سالشه وبخاطر ظاهر چاق و زشت و وضع مالی بدش مورد آزار و اذیت بکهیون و اکیپش قرار...