خونه، هم متفاوت بود، هم مثل قبل. هنوز خونه بود. هنوز همون خونه کوچیک حوالی مرکز شهر بود. هیوندای نقره ای پدرش هنوز بیرون از خونه پارک بود و وقتی پیچ رو رد کرد همون آجومای همیشگی باهاش سلام و احوال پرسی کرد و هنوز همون حیاط کوچیک اما عجیب جلوی در خونه شون بود اما حالا حیاط واقعا تمیز و مرتب بود. کولر واقعا داشت توی اون هوای تابستونی ذوب کننده دئگو کار میکرد.
عکس های بیشتری دورتادور خونه دیده میشد. وسایل تزیینی کوچیکی توی قفسه ها بود که به خاطر گرد و خاک روشون هیچوقت اونها رو قبلا ندیده بود.
"اوه، اونا مال موقعی ان که به چین سفر کرده بودم"
یین گفت، وقتی متوجه تهیونگ شد که داشت با دقت به قوری چوبی نگاه میکرد. جوری بود که انگار درست از وسط یه سریال تاریخی بیرون اورده
شده بود."به نظر قدیمی میاد، ولی نیست. قشنگه، بهرحال"
برخلاف تهیونگ، جونگکوک با احتیاط وارد خونه شد، انگار که مطمئن نبود دقیقا به کجا تعلق داره. مادرش نگاهی بهش انداخت و اون هم با چشم های بازیگوشش جوابش رو داد.
"اینو از یه دست فروش پنج هزار وون خریده"
جونگکوکه زمزمه کرد، بعد از اینکه یین اون دوتا رو به سمت اتاقاشون کیش کرد، چون میخواست شام آماده کنه.
"همش بهش میگم این قوریه نفرین شده است اما گوش نمیده"
"اینجوری نگو به مادرت"
تهیونگ غرولند کرد.
"منظورت مامان خودته دیگه"
جونگکوک شروع به خندیدن کرد و بعد ناگهان ساکت شد به محض اینکه فهمید چی گفته.
موقع برگشتن توی اتوبوس، اونها کمی با هم حرف زده بودند. به اندازه ی زمان قبل از اون بحثشون نبود، ولی مسلما بیشتر از دقیقا بعدش بود، و این باعث شده بود خیال تهیونگ کمی راحت بشه. هنوز
اون تم شوخی و بازیگوشانه توی حرف هایی که رد و بدل میکردند وجود داشت.تهیونگ چیز زیادی با خودش برنگردونده بود. میدونست نهایتا یک ماه اینجا میمونه قبل از اینکه به سئول برگرده، و اگه حقیقت رو بخواید، آپارتمانی که با جونگکوک توی اون زندگی میکرد بیشتر
احساس خونه داشت تا این خونه ی کوچیکِ تراس دار توی دئگو. اون از خودش نشونه هایی توی اون آپارتمان به جا گذشته بود:اولین فندکی که خریده بود روی قفسه جاخوش کرده بود، پیکِ گیتار امضا شده ای (یه وسیله کوچیکی برای نواختن گیتار) که جیمین برای تولدش بهش داده بود با یه نوار چسب طرح دار به در یخچال چسبیده بود، هنوز یک لنگه جوراب از دستگیره ی در آویزون بود (بیشتر واسه هم خونه ایا و هم خوابگاهیاست، به این معنیه که یکی داخل در حال اهمم چیزه لطفا داخل نشوید😂)
DU LIEST GERADE
°•keep the water warm•°
Romantik. 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ keep the water warm 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ ▪️ Main Couple: #VKOOK . #KOOKV ▪️Genre: Romance. Dram. Angst. Smut ▪️Translat ▪️Up: Completed ( Season1) 🌼 آنچه خواهید خواند: "دیدیش؟" تهیونگ تکون نخورد "چیو دیدم؟" "دیدی چطور داش...