°•keep the water warm•°

°•part 15•°

"یه لحظه وایسا"

اون شخص خندید ، تهیونگ سرش رو چرخوند تا با
پوستی صاف و نرم (مثل جونگکوک ) و خط فک تیزی (مثل جونگکوک ) مواجه بشه . سعی کرد به احساس عجیب قلبش وقتی فهمید اون شخصی توی آغوشش فرو رفته ، مینجه ست ، توجه نکنه .

"تو مستی"

"خب؟"

بیشتر شبیه ناله ای مخلوط با ناراحتی ادا شد و باعث شد تهیونگ از خودش بپرسه که آیا اصلا از اول اون هیونگ بوده؟ چی باعث میشه که یک نفر هیونگ به حساب بیاد؟ اصلا چی میشه اگه مینجه هیونگ باشه؟ جونگکوک هیونگ باشه؟

(بچه ام خل شد رفت 🤦🏻‍♀️)

اون آستین مینجه رو کشید.

" باهام برقص"

" درسته مستم ولی نه در این حد!"

صدای مینجه آروم و نگران بود ، انگار میخواست جلوی تهیونگ رو بگیره اما اصلا تند نبود.
"اخرش کاری میکنی که پشیمون میشی"

تهیونگ با صدای گرفته ای گفت :
" باشه میرم یکی دیگه رو پیدا میکنم"

درست وقتی که میخواست مینجه رو رها کنه و بین جمعیت بره و شاید کسی رو پیدا کنه که واقعا دلش بخواد باهاش برقصه ، دستی با قدرت دور مچش حلقه شد . چشم هاش به سرعت چرخید و خب
مطمئنا اون مینجه بود . نگاهش میگفت که تسلیم شده و آهی کشید . با دست دیگه اش کمر تهیونگ رو گرفت و اون رو به سمت پیست رقص برد ، هنوز دست تهیونگ رو گرفته بود ، امن و گرم بود و شاید این چیزی نبود که تهیونگ برای امشب در نظر داشت اما به هرحال احساس خوبی داشت . و واقعا تنها چیزی بود که الان نیاز داشت .

اهنگی که داشت پلی میشد اهنگ مخصوص رقصیدن نبود ، یه چیزی شبیه هیپ هاپ ، اما انقدر تند بود و پرانرژی بود که بتونه تهیونگ رو
هیجان زده بکنه و طولی نکشید که تهیونگ عملا داشت همه جای کلا ب میرقصید .
مینجه با اصرار گفت

"تهیونگ،یه لحظه آروم بگیر"

و خودش هم سکندری خورد و به تهیونگ چنگ زد تا نیفته ، انگار بعضی ها اونقدرها هم که به نظر میاد هوشیار نیستن .

"دلت که نمیخواد سیگار کسی بسوزوندت"

"پس هیونگ کجا رفت؟!"
مینجه گفت "تهیونگ هیونگ ، لطفا آروم بگیر"

چشم هاش رو در حدقه چرخوند و آرنج تهیونگ رو کشید و اون رو از پیست رقص بیرون کشید . بعد اخمی کرد و پرسید .

"چرا امروز انقدر پرتی؟!"

تهیونگ پرسید "پرت؟"

اون از رقصیدن خسته شده بود و مثل یک عروسک پارچه ای به دیوار تکیه زد .

"منظورت چیه؟"

"انگار یه چیزی ذهنت رو مشغول کرده"

"هیچی ذهنمو مشغول نکرده"