" تابستان 2015 ،بخش دوم"
خاطره ی اون شب طعم تلخی توی دهن تهیونگ به جا گذاشته بود ، و طی چند روز بعد هیچی رو بیشتر از این نمیخواست که بتونه به اون زمان برگرده و جلوی اون حرکت احمقانه شو بگیره. همون یکباری که برادرخوانده اش سعی کرده بود بهش نزدیک بشه ، بجای اینکه چنین ابرازِ مهربانیِ نادری رو با آغوش باز بپذیره ، تصمیم گرفته بود دیگ جوشان احساساتش رو واژگون کنه و همه چیزو بیرون بریزه .
حتی اگه جونگکوک چیزی هم یادش بود ، حرفی نمیزد و دوباره به نگاه های گذرای ساکت و سرد و جواب های کوتاه برگشته بود .
تهیونگ هر روز صبح سرکار می رفت و جونگکوک هم جایی میرفت با این تفاوت که تهیونگ
نمی دونست کجا و دلش هم نمی خواست که از پدر و مادرش بپرسه ، نه وقتی که مشغول رمزی حرف زدن با برنامه ریز مراسم عروسیشون بودند . (صددرصد هم دلش نمیخواست از
جونگکوک بپرسه ، خدا میدونست چی میشد )و وقتی جونگکوک برمیگشت و جوری از درِ جلویی وارد میشد که انگار صاحب اون خونه ی لعنتیه ، بوی قهوه و آرد توی هوا می پیچید و تهیونگ با تمام وجود جلوی خودشو می گرفت تا ازش نپرسه که کجا بوده .
و چند روز بعد هم به همین منوال سپری شد: بیدار شدن ، مسواک زدن ، امتناع شدید از تماس چشمی برقرار کردن با جونگکوک ، برداشتن یه گرانولابار موقع بیرون رفتن از خونه ، کار کردن ، برگشتن
به خونه برای خوردن ناهار و ادامه دادن به امتناع شدید از برقرار کردن تماس چشمی با جونگکوک . و دوباره و دوباره انجام همین کارها .°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
" جییمینیی "
تهیونگ توی تلفن نالید ، در حالیکه روی تخت پهن شده بود . خسته از یک روزِ پر از صاحب های بیش از حد نگرانِ حیوون ها .
"من میخوام برگردم دانشگاه"
"هیچوقت فکرشم نمی کردم یه روز همچین حرفی از دهنت بیاد بیرون!"
صدای خنده ی بلند جیمین از اون طرف خط شنیده میشد .
"چی شده مگه؟"
"یه بردارخونده جدید دارم ، و داره اعصابمو میخوره"
"وایسا ببینم، چی؟!" جیمین جیغ زد. "پاپا کیم ازدواج کرده؟ دو هفته نمیبینمت و بعد میای میگی یه نی نی جدید اومده تو خونواده تون؟!"
"خب، نمیشه گفت نینی . دوسال از ما کوچیکتره ، و اصلا شبیه نینیا به نظر نمیرسه!"
تهیونگ اینو گفت در حالی که به یاد میاورد چطور
عضلات جونگکوک حتی از زیر یک تیشرتِ نازکِ فریبندهِ سفید مشخص بودند ."درواقع اونم به یونسِی میره . داشتم میگفتم: داره
میخوردش"" دیکِ تو؟!"
ESTÁS LEYENDO
°•keep the water warm•°
Romance. 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ keep the water warm 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ ▪️ Main Couple: #VKOOK . #KOOKV ▪️Genre: Romance. Dram. Angst. Smut ▪️Translat ▪️Up: Completed ( Season1) 🌼 آنچه خواهید خواند: "دیدیش؟" تهیونگ تکون نخورد "چیو دیدم؟" "دیدی چطور داش...