Part 18

736 139 4
                                    

بومگیو خسته روی زمین دراز کشید و گفت:«دیگه نمیکشم. نمیتونم بیشتر از این بخونم!»

یونجون هم کنارش دراز کشید و گفت:«وای خیلی خستمه»

بعد به چهره بومگیو نگا کرد و پرسید:«پدر و مادرت ساعت چند میان خونه؟»

بومگیو همون طور که به سقف خیره بود جواب داد:«بابا و مامان ندارم»

یونجون از سوال خودش پشیمون شد و گفت:«اوه. متاسفم. خبر نداشتم»

بومگیو هم بهش نگا کرد و گفت:«نه متاسف نباش. اونا نمردن. ولم کردن»

چشمای یونجون درشت شد. آخه چرا باید پدر و مادرش ولش کنن. بومگیو هم درس خون بود و هم با ادب و هم یه بچه بی آزار.

متعجب پرسید:«چرا؟»

بومگیو که انگار چیز مهمی تعریف نمیکنه شونه ای بالا انداخت و گفت:«چون من حرفشونو گوش نمیدادم»

دوباره به سقف خیره شد و گفت:«بابام صاحب یکی از شرکت های دگوئه. البته اونقدرا معروف نیس. داداش بزرگم وقتی بچه بودم مرد واسه همین اونا میخواستن که من بازرگانی بخونم و نفر بعدی ای باشم که شرکت دستش میوفته ولی من توی مدیریت و این چیزا خوب نیستم. پس مخالفت کردم... وقتی که اونا آرزو هامو نادیده گرفتن دشمنی مون بیشتر شد تا اینکه 3 سال پیش بابام منو فرستاد اینجا و گفت که یه مدت تنها باش... بعد از اون دیگه اونا فقط برام هر ماه پول میفرستن تا نرم پیش شون. نمیخوان که برادر کوچک ترمم مثل خودم بشه البته داداشم بازرگانی و این چیزا رو دوس داره»

یونجون با شنیدن صدای بومگیو که داشت بغض دار میشد به سمتش چرخید و دستشو دورش حلقه کرد و گفت:«بیخیال بهشون فکر نکن. بجاش ما رو داری... منو یونگی هیونگ رو»

بومگیو بهش نگا کرد و لبخند ی زد. یونجون هم لبخند زد.

بومگیو صورتشو به یونجون نزدیک تر کرد و خیلی کوتاه لبای یونجونو بوسید.

--

از کلاس اومد بیرون و با شلوغ کاری به سمت یونجون دوید و با صدای بلندی گفت:«ویـــــی چقدر سخت بــــود!»

یونجون که رو نیمکت توی حیاط مدرسه نشسته بود بهش نگا کرد و گفت:«از نظر من که خوب بود»

بومگیو ضربه ای به شونه اش زد و گفت:«برو گمشو... این همه برات توضیح دادم میخوای واست خوب هم نباشه!»

یونجون صورتشو به حالت گیج تغییر داد و گفت:«من هنوز اون مطلبو یاد نگرفتم»

بومگیو جیغ زنان گفت:«خفه شو! دیگه اسم اون مطلب رو نیار که حالم بهم میخوره. آیش... بیشعور»

یونجون از واکنشش خنده اش گرفت و با صدای بلندی خندید.

بومگیو هم بخاطر حرصش "ایشی" زیر لب گفت.

SunshineWhere stories live. Discover now