بومگیو سریع رو تخت ایستاد و از رو هیجان جیغ زد. یونجون با یه پرش خودشو رو تخت راحت هتل انداخت و خواست پای بومگیو رو بگیره که بومگیو سریع پایین پرید و به دویدنش ادامه داد.
یونجون که دیگه خسته شده بود و حوصله دویدن نداشت رو تخت دراز کشید و نفس نفس زد.
بومگیو هم به طرفش رفت و روی تخت کنار یونجون دراز کشید و در حالی که نفس نفس میزد گفت:«امروز خیلی خوش گذشت»
یونجون با شیطنت زیر چشمی به بومگیو نگا کرد. بومگیو با دیدن نگاهش خواست بلند شه و فرار کنه که یونجون سریع بلند شد و روش خیمه زد.
دستشو به طرف پهلو بومگیو برد که با صدای بلندی گفت:«نکن یونجون!»
لبخند شیطنت یونجون عمیق تر شد و دستشو رو پهلو هاش گذاشت و قلقلکش داد.
بومگیو در حالی که بخاطر قلقلک بلند میخندید دستشو به طرف دست یونجون برد و سعی کرد او رو از خودش دور کنه.
_وای بسه بسه بسه
یونجون هم خندید و دستشو به طرف شکمش برد تا بیشتر قلقلکش بده. بومگیو بالشت بالای سرش رو برداشت و به صورت یونجون کوبید.
یونجون با برخورد بالشت به صورتش سرش به سمت چپ چرخید و خندید.
دستای بومگیو رو محکم بالا سرش قفل کرد و گفت:«نکنه دلت میخواد بازم قلقلکت بدم؟!»
_نه نه من غلط کردم!
یونجون دیگه بیخیال شوخی هاش شد و با خستگی کنارش دراز کشید.
بالشت رو زیر سرش گذاشت و رو به بومگیو گفت:«خدایا! چقدر خندیدیم»
بومگیو دستشو دور بدن یونجون حلقه کرد و سرشو کنار سر یونجون گذاشت و گفت:«آره»
یونجون چشماشو بست که بخاطر خستگی خیلی سریع سنگین شد. قبل از اینکه خوابش ببره خطاب به بومگیو گفت:«شب بخیر»
_شب تو هم بخیر
-------------------------------
غلتی خورد و به آرومی چشماشو باز کرد. اولین چیزی که دید صورت غرق در خواب جیمین بود.
لبخند ملیحی زد و دستشو زیر سرش گذاشت و با دقت بیشتری به صورتش خیره شد.
چشمای بسته اش و نفس های آرومش و لبای نیمه بازش... همه اش آرامش خاصی به یونگی منتقل میکرد.
دستشو به طرف گونه جیمین برد و آروم پوستشو نوازش کرد.
سرشو جلو برد و بوسه سطحی ای، جوری که از خواب بیدار نشه رو لبش زد.
-------------------------------
بومگیو در حالی که کنار یونجون راه میرفت به حرفاش که با ذوق در مورد وسیله بازی ای حرف میزد گوش میداد.
YOU ARE READING
Sunshine
Fanfiction[کامل شده] داستان در مورد دو برادره که رابطه آنچنان خوبی ندارند. برادر کوچک تر عاشق پسری میشه که رو برادر بزرگ تر کراش داره و این باعث میشه که... کاپل: یونمین، یونگیو ژانر: عاشقانه، درام، مدرسه ای، اسمات