ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۲۰ آپریل ۲۰۱۲ ساعت ۲۰:۴۵
"سلام هری،بعد از سر زدن بهت تازه رسیدم خونه.
مامان اومد دنبالم و بابا برای شام میاد اینجا پس احساس عجیبیه.
میدونی ما همیشه باهم شام میخوردیم،من،مامان و بابا ولی الان هروقت سه تامون پیش همیم،انگار مناسبت خاصیه.انگار دیگه یه خانواده نیستیم...خب مامان و بابا جدا شدن پس قطعا یه خانواده نیستیم ولی...حس اشتباهی داره،میدونی؟
به هر حال باید برم تو آشپزخونه کمک مامان کنم...بای"
YOU ARE READING
100 voicemails *completed* [L.S]
Fanfiction"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙...