ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۲۱ مارس ۲۰۱۲ ساعت ۲۳:۳۷
"سلام.امروز مدرسرو پیچوندم ولی الان این کوچیکترین مشکلمه."
خسته بنظر میرسید.
"مامانم احتمالا حضانتمو میگیره و بابام قبول کرده که آخر هفته ها منو ببینه.حتی اونم سعی کرد که راضیم کنه که همچی درست میشه.ولی من میتونستم تو چشماش ببینم که داشت دروغ میگفت"
BINABASA MO ANG
100 voicemails *completed* [L.S]
Fanfiction"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙...