ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۱۲ ساعت ۱۸:۰۱
"خب،مامان بابات گفتن که میتونم پونزدهم بهت سر بزنم.
اولش خیلی از شنیدنش خوشحال شدم ولی بعد...همزمان خیلی میترسم.
هری،من واقعا میخوام که ببینمت.میخوام ولی واقعا نمیخوام ببینمت توی این....میدونی....*وضعیت.*
میترسم از چیزی که قراره ببینم."
ESTÁS LEYENDO
100 voicemails *completed* [L.S]
Fanfic"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙...