ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۶ مارس ۲۰۱۲ ساعت ۱۱:۴۶
"میدونی چی دیوونگیه؟"
صداش محو بود و خودمو آروم کردم برای چیزی که میخواست بگه.تقریبا حدس زده بودم که به طرز احساساتی ای مست بود.
"کل شب و صبح نوشیدن!
هع،یه بطری کامل وودکا رو ساعت هشت صبح کشیدم بالا
و میدونی بعدش چی شد؟"سکوت کرد و خندید.
"من لنتی بیهوش شدم،این اتفاق افتاد!
ها!بابام تو پیاده رو پیدام کرد و تا خونه مثل یه پرنسس کوچولو بغلم کرد.
کاش تو اونکارو میکردی.
تو هیچوقت اونجوری بغلم نکردی...
همیشه این کصشرو میگفتی که سنگینم...من چاق نیستم،باشه هری؟!"
VOCÊ ESTÁ LENDO
100 voicemails *completed* [L.S]
Fanfic"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙...