14

489 136 1
                                    

ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۲ ساعت ۲۲:۰۴

"هی.احساس میکنم خیلی احمقم که دارم اینکارو میکنم ولی خب این منم که دارم با خودم حرف میزنم"

صداش خسته بنظر میرسید.

"امروز نتونستم بهت سر بزنم.من...نتونستم خودمو برسونم و مامان بابام هم فکر میکردن که این بهترین چیزه پس اره دیگه....گاد،حس میکنم دارم بهونه درمیارم.
تو حتمن فکر میکنی من مسخرم نه؟خب بخاطرش سرزنشت نمیکنم"

100 voicemails *completed* [L.S]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt