ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۲ ساعت ۲۲:۰۴
"هی.احساس میکنم خیلی احمقم که دارم اینکارو میکنم ولی خب این منم که دارم با خودم حرف میزنم"
صداش خسته بنظر میرسید.
"امروز نتونستم بهت سر بزنم.من...نتونستم خودمو برسونم و مامان بابام هم فکر میکردن که این بهترین چیزه پس اره دیگه....گاد،حس میکنم دارم بهونه درمیارم.
تو حتمن فکر میکنی من مسخرم نه؟خب بخاطرش سرزنشت نمیکنم"

YOU ARE READING
100 voicemails *completed* [L.S]
Fanfiction"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙...