64

346 95 10
                                    

ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۷ آپریل ۲۰۱۲ ساعت ۱۷:۴۷

"خب،بابا یکم پیش اومد اینجا و واقعا خیالم راحت شد که مامان خونه نبود.
صادقانه،فکر میکنم میدونست که مامان سرکاره پس اومد اینجا و یه کیف بزرگ پر از خوراکی بهم داد.
باورت میشه هری؟"

حتی با اینکه به نظر میومد هنوز باورش نشده،یه اثری از خوشحالی کم پیدا توی صداش بود و وقتی به خودم اومدم که به این حقیقت لبخند میزدم.

"به هر حال،قبل اینکه بره یکم حرف زدیم و فهمیدم چقد دلم توی این چند روز واسش تنگ شده بود.
دلم برای تو هم تنگ شده"

:")))

100 voicemails *completed* [L.S]Where stories live. Discover now