13

493 137 13
                                    

ویس میل فرستاده شده در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۱۲ ساعت ۲۳:۴۶

"من-هری،من...من متاسفم.
من امروز دیدمت و تو-تو...خب میدونی،تو فقط اونجا روی تخت دراز کشیده بودی و هیچ کمکی نمیشد بهت کرد و خب...میدونی،من برای ساعت ها اونجا نشستم و دستتو گرفتم و اسمتو پشت سر هم تکرار کردم...و فقط امیدوار بودم که جوابمو بدی و...تو جواب ندادی.
تو جواب ندادی هری....تو جواب ندادی"

حرفشو قطع کرد و زد زیر گریه و اونموقه بود که متوجه شدم که صورت خودم با اشک هام خیس شده.

100 voicemails *completed* [L.S]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora