سلام گاایز
قسمت ۷ فاحشه رو اپ میکنم بخاطر افرادی که ووت و نظر دادن...
ووت بدین و بزارین خوش اخلاق بمونم
پیج خودمم در واتپد واسه اپ های بعدی فالو داشته باشید.
شرط ایندفعه
بالای 60ووت
70کامنت
آهنگ این پارت در بالا پابلیش شده
🍷🍷🍷🍷🍷
همه چی زیادی اسون بود. یجوری انگار کارما هواشو داشت ولی خب...
وقتی صدای پایی شنید و به سمت درب برگشت...
یچیزی فهمید...
کارما هیچ وقت قرار نبود یه جا بشینه و منتظر بمونه که بک دودستی تو ظرف عسل شیرجه بزنه.وقتی به سمت درب برگشت تقریبا هیچ ذهنیتی نداشت. از اینکه قراره حدود ۷ نفر سیاه پوش رو در فاصله ی چندمتری خودش ببینه. از اینکه اون ادما قطعا از سگای امپراتوری پارک بودن.
از کجا فهمید؟...سادس...اون نشان تخمی که خودش هم رو رون پاش داشت...اون نشان تخمی روی سمت چپ کت تک تک اون مردا حک شده بود...همه بجز یکی...اون فرد حتی کت هم نپوشیده بود و با وجود ماسک رو صورتش اصلا قابل تشخیص نبود.دستپاچه شده بود؟...یچیزه فراتر...
احمقانه بود اما تنها فکری که به ذهنش زد و اجرا کرد.
پشت ماسک لبخند مضحکی زد که بجز چشمای هلالیش هیچی معلوم نبود. با حفظ اون لبخند گفت
+هییییی....آقایون عجب عصر دل انگیزی نه؟
احمق...کودن...گاو...خوک...فاک توت....تو اون زمان هرچی فحش بلد بود تو دلش به خودش داد.مردان هیچ توجهی به جمله ی بک نکردن یجورایی انگار کر بودن یا اصلا کره ای بلد نبودن!...
با قدمی که یکی از اون مردا به سمتش ورداشت، جهش سریعی زد و با لگد میز چوبی وسط اتاق رو به سمتشون هل داد و یه مانع ساخت.
بدون اتلاف وقت به سمت نردبون کوچیک یورش برد و بالارفت. تو اون اتاق ۴۰ متری هیچ پنجره ای وجود نداشت....شتبعد از اون نردبون یه درپوش تیره وجود داشت که انگار واقعا درست حدس زده بود. اون به پشت بوم ختم میشد. وقتی به بالا رسید نگاهی به پایین انداخت اون مردان سریع تر از اون چیزی که باید با میز کنار اومده بودن و در حال بالا اومدن از نردبون بودن....
درپوش رو روی سره یکی از اون مردا که تاس بود و سعی داشت مچ پاش رو بگیره کوبید . شروع کرد به دوییدن.
لعنت...جنس زمین زیرپاش مثل ساختمون های عادی نبود...از جنس یه فلز محکم بود و همین باعث میشد زمان دویدن صدای بلندی از خودش ایجاد کنه که مخفی شدن رو تقریبا غیرممکن کنه.با بیشترین سرعتی که از خودش میشناخت می دوید و چندباری بخاطر جنس مزخرف فلز زیرپاش سکندری خورد. مردان یکی یکی از پایین به بالا میومدن و دنبالش می دویدن. یکی از اونا از همه فرز تر بود. اون مرد بدون کت لاغر اما ورزیده بود و هرلحظه بهش نزدیک تر میشد.
سقف اون انبار بصورت پلکانی و متصل بود. در واقعه سقف انبارهای کوچیک فاصله ی جزئی باهم داشتن. پرش از روی چند سقف اول براش اسون بود ولی بعد از گذر از چندتا ، به فاصله ی زیادی که بین دو انبار بزرگ تر بود رسید.
پریدن از اون فاصله کار هرکسی نبود....نه واقعا نبود...
باید تسلیم میشد؟...مسلما نه...یه پای شکسته بهتر از ارباب بود نه؟..
ŞİMDİ OKUDUĞUN
🍷The 100 million dollar prostitute🍷{Chanbaek Ver.}
Hayran Kurguجنده ی پارک چانیول بودن....۵ کلمه...۱۹ حرف.....محض رضای فاک به این سادگیا نیست ...نیست اگه اون پارک لعنتی رئیس بزرگترین باند قاچاق اعضای بدن اوراسیا باشه.....نوچ نوچ این همش نبود....نه تا وقتی که مجبوری تا خرخره تو کثافت کاریاش فرو بری...فقط خفه شو...