💭 فلش بک 💭
🌺جونگین 🌺
- باشه، امشب حتما میگم ، هنوز از دانشگاه نیومده
هانا دوباره تکرار کرد :
- حتما بگیا ، هر چقدر زودتر این کارو انجام بدی بهترهبا انگشت روی تخت خطای فرضی کشیدم
- اما من هیچ امیدی ندارم هانا ، من یه همجنسگرام این تقریبا محاله که اونم...
حرفمو قطع کرد
- فقط بهش بگو جونگین ، اگه این کارو انجام ندی بعدا پشیمون میشیآهی کشیدم
- دلیل اصلی که راضی شدمم همین بود ، فردا خبرشو بهت میدم- باشه منتظرم
تلفنو قطع کردمو به پنجره نزدیک شدم چراغهای اتاقش هنوز خاموش بود
مدت زیادیه که با خودم سر این موضوع کلنجار میرم
هر چند حدس میزنم خودش فهمیده باشه ، اما بازم این که از زبون خودم بشنوه یکم نگرانم میکنهپرده رو انداختمو پشت میز مطالعه نشستم
باید سرمو تا اومدنش یه جوری گرم میکردم تا از شر این استرس خلاص بشمساعت از هشت شب گذشته بود که با صدای باز شدن درب پارکینگ دوباره به پنجره نزدیک شدم
لامبورگینی قشنگش پشت در منتظر ورود به پارکینگ بود
نفس عمیق کشیدم ، لباسمو مرتب کردم ، دستی به موهام کشیدمو و آخرین لحظه کمی اسپری خوش بو کننده بدن زدم
پله ها رو با سرعت پایین اومدم
مادرم توی پذیرایی مشغول خوندن مجله بود که با صدای پای من سرشو بلند کرد و پرسید-کجا میری جونگین ؟ وقت شامه
- میرم پیش هیونگ، گرسنم نیست یک ساعت پیش نودل خوردم
به ادامه صحبتای مادرم توجهی نکردمو از خونه خارج شدم
خواهر دوقلوی خانم کیم درب ورودی عمارت عمو رو به روم باز کرد
تشکر کردمو سراغ سهونو گرفتم که گفت :
-توی اتاقشون هستنپله ها رو بالارفتمو بعد از این که به اندازه کافی مکث کردم تا نفسم بالا بیاد درب اتاقشو کوبیدم
هیچ جوابی نداد
دهانمو به در چسبوندمو صداش زدم
- هیونگ!!!دستگیره رو آروم پایین کشیدمو وارد شدم ، اتاق مثل همیشه مرتب و تمیز بود
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin 💔 Season 1 💔
Fanfiction📜 مقدمه 📜 تقدیم به تو ... کوچولوی دوس داشتنی من ! روزی این دفتر به تو میرسه میخوام برای یک بارهم که شده برگه هایی که لمس کردم دستای حالا بزرگ شده ی تو رو حس کنن شاید عشقی که از روز اول نگاهمو به برق خیره کننده ی چشمات پیوند زد میون این کاغذا جرقه...